۱۳۹۰ تیر ۵, یکشنبه

در دوران سکون نسبی چه می‏توانیم انجام دهیم؟


با شروع اعتراضهای تابستان 88 در ایران،  چپها در خارج از ایران، چرخش آشکار توازن قوای سیاسی به نفع راست را به چشم دیدند. اگر با این مقدمه موافقیم، برای تدوین یک استراتژی جدید به منظور تغییر توازن قوای فعلی به چه نیازمندیم؟
سه حوزۀ متفاوت فعالیت چپها، که در عمل با یکدیگر مربوط هستند و درهم تنیدهاند، عبارتند از حوزههای: * سیاسی * تشکیلاتی * نظری
در هر حوزه واقعیتهایی وجود دارند و نیازهایی احساس میشوند؛ بعبارت دیگر امکان‌هایی وجود دارند.
*سیاسی
برای برهم زدن توازن قوای سیاسی موجود به نفع چپ در خارج از ایران تأکید بر چند مورد ضرورت دارد: تأکید بر ضرورت انقلاب و ناتوانی پروژه‌های سیاسی مبتنی بر اصلاح سیستم از درون، تأکید بر نفی تمامیت رژیم حاکم بر ایران، تأکید بر دمکراسی مستقیم، هم بعنوان بهترین شکل اعمال اراده فرودستان در جامعه، هم برای فعالیت‌های جمعی سیاسی، تأکید بر چشم‌انداز سوسیالیستی برای رهایی.

*تشکیلاتی
واقعیت‌ها:
1- امکان همکاری و یا همسویی سازمانها و احزاب کنونی وجود ندارد.
2- احیای سازمانها و یا احزاب قدیم امکان پذیر نیست.
3- وحدت نظری یا به اصطلاح ایدئولوژیک برای اقدام سیاسی وجود ندارد؛ و ضروری هم نیست.
4- سازمانها و احزاب موجود با اوضاع کنونی ایران و جهان ناهمزمان هستند.
2- فضایی یا ظرفی برای گفتگو به منظور دستیابی به یک همرأیی Consensus وجود ندارد.

امکان‌ها:
+اقدام سیاسی میتواند نتیجۀ همرأیی باشد.
 +همرأیی از درون گفتگو حاصل میشود.
+برای شکل دادن به هر گفتگوی هدفمند احتیاج به یک فضا و ظرف مناسب داریم.
+جستجوی شکلهای جدیدی از سازمانیابی چپها ضروری و ممکن است.
+مکراسی مستقیم نه تنها بهترین شکل اعمال ارادۀ فرودستان است بلکه بهترین روش درون تشکیلاتی نیز میباشد.
پس ساختن یک فضای مناسب برای شکل دادن به یک گفتگوی هدفمند و رسیدن به یک همرأیی به منظور اقدام سیاسی، ضرورت‌هایی است که باید تدارک شوند.


*نظری

در عرصۀ نظری، پرسش‌های سیاسی و عملی خود را جستجو می‌کنیم. پاسخ‌های کهنه دردی از مشکلات امروز را دوا نمی‌کنند. به این منظور گسست از مجموعۀ دستگاه فکری و رفتاری چپ سنتی ضروری است. گسست از درک‌های سنتی در مورد قدرت، کسب قدرت سیاسی و دولت، گسست از درک اکونومیستی و غیر جنسیتی از مسئله زن، گسست از شکل تشکیلاتی مبتنی بر سلسله‌مراتب و مواردی دیگر که نیازمند باز تعریف هستند.

26.6.2011   داریوش


   

۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

در ضرورت اتحاد چپ و با کدامین نیروها

چپ چیست ?
آیا چپ نیروهای متنوعی را در بر می گیرد یا نه ?
آیا همه چپ ها نیروهای ضد سرمایه داری هستند ?
آیا چپ ها تنها نبروهای ضد سرمایه داری هستند ?
به نظرم  مجموعه ای از چپ ها , بخشی از نیروهای ضد سرمایه داری محسوب می شوند ولی همه آن نیستند. من از تنها چپ صحبت نمی کنم  و تنها از آنارشیسم نیز صحبت نمی کنم. من از نیروهای ضد سرمایه داری صحت می کنم که به دو بخش اتوریته گرا و ضد اتوریته تقسیم می شود که ما آنارشیستها تنها بخشی از نیروهای ضد اتوریته هستیم. چپ دولتی و حزبی , نیروئی اقتدارگرا و اتوریته گرا محسوب می شود و چپ غیر دولتی و غیر حزبی  که ضد اتوریته و ضد اقتدار است به ما آنارشیستها نزدیک می باشند. آنارشیستها و چپ های غیر دولتی و ضد اقتدار گرا , که خود را نیروی ضد سرمایه داری می دانند و اهداف مشترکی دارند می توانند در کنار یکدیگر با دولتها و نظام سرمایه داری مبارزه کنند.
نیروهای ضد سرمایه داری و ضد اقتدار باید بتوانند مداخله گر در مسائل سیاسی و اجتماعی روز باشند.این نیرو اگر نتواند مسائل سیاسی روز را تحلیل کند و اگر نتواند برای معضلات سیاسی روز و مشکلات واقعی مردم راه کار عملی ارائه بدهد و در مبارزات عملی مردم مشارکت نداشته باشد و در واقع بدرد جامعه نخورد چگونه می خواهد تاثیری بر تغییر و تحولات اجتماعی روز و آینده جامعه  بگذارد ?


خلاصه ای از نظرات نظام جلالی 
بحث آزاد جمعی از چپ های شهر کلن در تاریخ 05.06.2011