۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

به مناسبت ماه مه 2010

پیش به سوی ایجاد شوراهای کارگری

از 1886 تا کنون سرگذشت جنبش کارگری در سراسر جهان، سرگذشتی دایره وار بوده است. مبارزه برای 8 ساعت کار در روز در سر آغاز این جنبش و رشد آن تا مرحله سیاسی شدنش و رفتن به پای انقلابات با سپردن اختیار خود به احزاب، همه و همه این حکایت را مستند نموده است.

جنبش کارگری علیرغم همه کوشش­ها و کوشندگان بسیارش اما متاسفانه تا به امروز از محدوده حقوقی جامعه سرمایه­داری پا را فراتر نگذاشته است. سیاسی­ترین رویکرد طبقه کارگر- به جز کمون پاریس و تشکیل شوراها در مقاطعی کوتاه- از طریق احزاب به منصه ظهور رسیده است، اگرچه این در پیشگاه تاریخ و جامعه از وجهه­ای بسیار تعرضی و انقلابی برخوردار بوده، اما در واقعیت امر خود یکی از نمونه­های گردن گذاشتن­ها به نمایندگان و چشم دوحتن به بالا و رهبران احزاب به شیوه­ای مدرن و لاجرم رعایت همان مراتب حقوق بورژوایی بوده است.

به این ترتیب همه واقعیت­ها نشان از سرکوب و دور تسلسل طبقه کارگر دارند، و سرمایه­داری علیرغم همه تلاش­ها و مبارزات جانکاه طبقه کارگر تا کنون، توانسته به اشکال مختلف آن را در محدودۀ قانونی خود مهار و به کار وادارد.

علاوه بر همه اینها، واقعیات تلخ امروز در سراسر جهان هم هنوز از جنبش رو به پیش و بالنده­ای حکایت نمی کنند، بویژه آنکه سرمایه­داری با تعرض­های بیشمار خود طی دو سه دهه­ اخیر، طبقه کارگر را بسیار به عقب­­تر رانده و به شرایط تحمیل شده سرمایه­داری بازار آزاد قانع نموده و خواب هرگونه آینده­ای را نیز برایش به امری دست نایافتنی مبدل ساخته است.

اگر احزاب به گونه­ای سیاسی بر طبقه کارگر مهار زدند، در سوی دیگر سندیکاها و تلاش­های مصرانه سندیکالیست­ها برای قانع کردن آنان در چارچوب­های قانونی جامعه سرمایه­داری، مهار سنگین دیگری را به این طبقه و جنبش آن تحمیل نموده است.

البته این واقعیت از جامعه­ای تا جامعۀ دیگر چهره و نمای متفاوتی دارد. اگر در جوامع بسیار پیشرفته سرمایه­داری، درهای یکسویۀ قانونی سندیکالیسم بر روی کارگران باز و مجاز می­باشد و از طریق این سندیکاها انواع فشارها و فریب قوانین دولتی توجیه و به خورد طبقه کارگر داده شده و می­شود، در بسیاری از جوامع از جمله در ایران حتا درها و مجاری قانونی نیز بسته می­باشند.

از دیگر سو اگر در جوامع بسیار پیشرفته سرمایه­داری، کارگران با توجیهات سندیکالیستی دچار گیجی و استیصال و غرق در گرداب فعالیت­های حقوقی هستند، اما در جوامعی چون ایران همین تلاش­ها نیز بدلیل محدودیت­های قانونی، توسط بخشی از فعالان خود جنبش کارگری و احزاب سیاسی تقدیس و برای بسیاری از خود کارگران هم به واقعیتی بسیار جذاب معرفی و تبلیغ می­شوند.

همه و همه این واقعیت­ها به ما می­گویند، که جنبش طبقه کارگر در کل جهان و از جمله در ایران به عنوان جزئی از آن دچار بحران سرگردانی است.

کارگران در ایران حتا برای یک مراسم کارگری و روز شناخته شده خود، بایستی دچار انواع سرکوب­ها شوند و زندان و شکنجه و اخراج را تحمل نمایند.

آنان در کارخانه­ها و موسسات کاری­شان بایستی برای حفظ کار و دریافت دستمزدهایی که ماه­ها به تعویق افتاده و می افتد، دست به انواع تلاش­ها بزنند، در حالیکه در همین زمینه نیز عموما با توفیق چندانی روبرو نمی­شوند. حقوق قانونی و تصویب شده کارگران در ایران به مبلغ 303 هزار تومان حتا از میزانی که به عنوان خط فقر یعنی مبلغی نزدیک به 1 میلیون تومان در جامعه شناخته شده، بسیار پائین­تر می­باشد و بی آنکه کارگران بتوانند اقدامی علیه آن بکنند، رسما توسط قانون حاکم تصویب می­شود، و چشم انداز هرگونه جنبش و تلاش موفقی تحت شرایط تا کنونی طبقه کارگر بسته می باشد. حاکمیت بیش از سه دهه سرمایه­داری توسط جمهوری اسلامی، خود در عین حال حکایت بیش از سی سال انواع سرکوب کارگران در کارخانه­ها و کارگاه­ها، شهر بابک، مس سرچشمه و کرمان و سنندج و سقز و تهران و اهواز و گوشه گوشه محیط­ها و اعتراضات و مطالبات کارگری بوده است.

به علاوه تشدید اختلافات طبقاتی در ایران خود را به عریانترین شکلی هم اکنون در رابطه مستقیم با تشدید سرکوب و استثمار کودکان و زنان به موازات سرکوب عمومی کارگران نیز متجلی نموده است.

بدین طریق انواع فلاکت­ها دامنه جنبش کارگری را گرفته و انواع مصیبت­ها را به تک تک کارگران و خانواده­های آنان سرایت داده است. گرسنگی، بی سرپناهی، ترس، عدم امکانات بهداشتی و بیمه، و عدم هرگونه اوقات فراغت از جمله مصائبی هستند، که کارگران و خانواده­های آنان به شدیدترین وجهی با آن دست به گریبان می باشند.

با همه این مشکلات و مصائب، طبقه کارگر در جهان و از جمله در ایران امروزه در وضعیتی صرفا دفاعی بسر می برد، که تلاش­های کارگران نیشکر هفت تپه و سندیکای شرکت واحد تهران علیرغم تمامی مقاومت و تداوم آن، خود قله­های شناخته شده این موقعیت دفاعی هستند. این موقعیت که امروزه در جهان بسیار پیشرفته سرمایه­داری با بیکار سازی­های وسیع و یا از طریق بستن قراردادهای کوتاه مدت کار، آگاهانه به عنوان یک حربه به کارگران تحمیل شده، این فرصت را از کارگران گرفته است، تا به اقدام و رویکرد دیگری توجه نمایند. موقعیت کار و قانون در جامعه امروز سرمایه­داری چنان شرایطی را به کارگران تحمیل نموده است، که آنان خود را تک به تک در مقابل جامعه سرمایه­داری می بینند و ترس از فلاکت بیکاری، این وضعیت را بیشتر از پیش هم به آنان تحمیل می نماید.

هر چه جهان سرمایه داری تا کنون رشد یافته است، به همان نسبت، فقر و مشکلات را بر دوش طبقه کارگر بار نموده است. هر چه میزان تولید بیشتر و متنوعتر گردیده است، به همان نسبت بی بهره­گی کارگران از آن بیشتر شده است. اگر چه صنعت اکنون از درجه رشد بسیار بالایی برخوردار است، اما بیکاری خواب دهشتناکی است، که سرمایه­داری همچنان برای کارگران می بیند، و از آن به عنوان یک ابزار بر علیه کارگران، سود مازاد خود را می برد.

وضعیت کار در جهان امروز سرمایه­داری و نوعیت بیکاری آن، نشان از نه تنها بلعیدن ارزش اضافه، که بلعیدن کل هستی انسانی و طبیعت است. این شرایط خود استراتژی و تاکتیک طبقه کارگر را در پیش رو می گذارد و می طلبد، که کارگران علیه کل نظام سرمایه­داری دست در دست هم بگذارند.

از این رو امروزه ماه مه باید، روز اعتراض وسیع جهان کارگری علیه جهان سرمایه و کار مزدی شود.

ماه مه بدون چنین اعتراضی و بالعکس با چنین سردرگمی و پراکندگی­ی رایجی تنها یادآور تکرار فلاکت طبقه کارگر و ریشخند ما تحت حاکمیت همچنان قدرتمند سرمایه­داری است. این شرایط تا زمانی که سرانجام طبقه کارگر به همفکری، همدستی و اتحاد وسیعاً طبقاتی خود فکر نکند، پا بر جا خواهد ماند.

بنابراین باید در مقابل این وضعیت قد علم نمود، باید ترس و قانون را کنار زد، و فریب جامعه حقوقی را شناخت، و شناساند و افشا نمود. طبقه کارگر راهی ندارد، جز آنکه انواع تلاش­های خود را جهت واژگون کردن نظم موجود- سرمایه­داری- بکار گیرد. و برای تحقق بخشیدن به این وضعیت چاره­ای نیست، جز اینکه به جمع آوری تمامی نیروی خود در جامعه بپردازیم. طبقه کارگر نیازمند اقدامات شورایی و ایجاد یک تنۀ واحد در سرتاسر جامعه برای چنین مقابله­ای می­باشد.

سرنگون باد جمهوری سرمایه­داری اسلامی ایران

برقرار باد سوسیالیسم

زنده باد همبستگی جهانی کارگران

کمیته فعالین کارگری- سوسیالیستی­(فرانکفورت)

http://kkfsf.wordpress.com/

جمعی از چپ های شهر کلن

http://chapkoeln.blogspot.com/