۱۳۹۰ مرداد ۶, پنجشنبه

اتحاد عمل، همکاری و هژمونی چپ



جمع بندی کوتاه از بحث من درباره
 »اتحاد عمل، همکاری و هژمونی چپ«
به نظر من چپ ایران به عنوان آن نیروی اجتماعی که میبایستی منافع طبقه کارگر، زحمتکشان، تهیدستان، جوانان و زنان را در مقابل رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی نمایندگی میکرد و همراه با جنبش آنان سدی در مقابل به قدرت رسیدن اتحاد مرتجعین رنگارنگ اسلامی - سرمایه داری – توده ایستی می شد; با تفرقه، انشعاب، خودمرکزبینی، باندبازی، جو سازی درون تشکیلاتی علیه مخالفین نظری، سانسور درون تشکیلاتی، رئیس بازی و ... به خود مشغول شد و مبارزه طبقاتى طبقه کارگر و مبارزات آزاديخواهى و حق طلبانه زنان، جوانان، مليت ها و مردم زحمتکش را به فراموشی سپرد و در اولین یورش مشترک مرتجعین، رهبران فرار به خارج از کشور را بر قرار ترجیح دادند و از هواداران و اعضاء خود خواستند که به مبارزه ادامه دهند و در پخش نشریات فعال باشند. از این پس جنبش کمونیستی در ایران بعنوان یک جنبش اجتماعی از بین رفت و تبدیل به تک ماهی هایی در مرداب گشت بی افق، بی خطر، خمود، گوشه گیر، بی ابتکار. از اینرو در نبود جنبش کمونیستی در ایران، ضرورت اتحاد حزبی و یا اتحاد عمل نیز وجود ندارد.
اما در خارج از کشور جنبش چپ در شکل احزاب، تشکلات و افراد وجود دارد. فضای سیاسی حاکم در کشورهای  خارج نيز به گونه ایست که دستگاه فکری غالب بر جنبش کمونیستی صد در صد در انطباق با آن میباشد. یعنی امکان کار آرام، مدنی، علنی، قانونی، برگزاری کنگره، صدور اعلاميه، محکوم کردن یکدیگر، برتر، بهتر و یگانه کمونیست دانستن خود. این مــــــبــــارزات بسيار دشوار و مهم را هر حزب، گروه، سازمان و فرد خود به تنهايى قادر به انجام آن است و در نتیجه برای این بخش از جنبش نیازی به همکاری، همزیستی، قبول وجود گروه دیگری بجز گروه خود نیست.
بخش دیگر جنبش کمونیستی در خارج از کشور- که بیشتر شامل افراد میشود- سالهاست با هم در شهرهای مختلف اروپا و امریکا همکاری سیاسی دارند و در واقع آتش مبارزه را با نام چپ شعله ور نگهداشته اند. وجه مشخصه این بخش از جنبش و راز ادامه همکاری، اتحاد عمل و جوء سالم حاکم بر آنان از قرار ذیل است:
1. در همکاری با هم دارای ساخت دموکراسی مستقیم، پایه ای و افقی میباشند و نه ساخت سلسله مراتبی، رهبری، لیدری، از بالا به پایین و هرمی.
2. رهبر، مسئول، ليدر، ولايت، خبره و رئیس ندارند.
3. با تحليل هاى متفاوت جمهورى اسلامى را سدى در مقابل ترقى جامعه، رهائى طبقه کارگر از يوغ سرمايه، برابرى حقوقى زن با مرد، برابرى مليت هاى عرب، کورد، بلوچ، ترک، فارس ـ ، برابرى جنسيتى، ـ خوشبختى، بهروزى، پويائى و با آينده شدن جوانان ارزيابى ميکنند
4. با روش ها، سبک کار ها و شيوه هاى گوناگون بنا بر توان خويش در جهت سرنگونى جمهورى اسلامى فعاليت ميکنند بدون آنکه مزاحم يکديگر شوند
5. بديل جامعه واقعا موجود سرمايه دارى در ايران را جامعه سوسياليستى آزاد و آباد ميدانند که در آن دموکراسى مستقيم حاکم ميباشد
حال به نظر من اين چپ نوين که در آلمان در شهرهاى زيادى از جمله فرانکفورت، هانوفر، برلين، ماينس و کلن بشکل انجمن، جمعيت و افراد موجود است، ميتوانند در آينده با تنظيم ارتباط بين خود  به دور از خود مرکزبينى و تنگ نظرى فکرى، قدم هاى عملى اوليه را جهت همکارى سياسى و ايجاد گفتمان چپ در آلمان را بردارند
تنها در روند اين همکارى و گفتمان است که ميتواند زمينه هاى اعتماد متقابل و اتحاد عمل چپ بوجود آيد و از اين طريق  آلترناتيو سوسياليسم در مقابل آلترناتيوهاى ارتجاعى سبز، زرد، سلطنت، احمدى نژاد، خامنه اى و ۰۰۰ برافراشته گردد

انوش رستگار


۱۳۹۰ تیر ۲۳, پنجشنبه

تصویری دیگر از گفتگوی آزاد در چپ کلن




دوست عزیز نظام در نوشته‌اش به تاریخ 10.7.2011 برداشت خودش را از آخرین گفتگوی برگزار شده در چپ کلن بیان کرده است که به نظر من کار ارزنده‌ای است. اگر سایر دوستان نیز برداشت خود را برای جمع بیان کنند،  تصویر نهایی که  حاصل می‌شود می‌تواند کامل‌تر باشد. من بصورت کوتاه و فشرده نظر خود را می‌نویسم.
ما در چند مورد به شباهت‌ها و همگونی‌های نظری سیاسی دست پیدا کرده‌ایم. مثل باور به دمکراسی مستقیم در روابط درونی خود و هم به عنوان بدیلی برای جامعه. کهنه شدن مدل کار احزاب موجود.
این‌ها چیزهای زیادی نیست، اگر چه همین قدر هم در بین بسیاری از فعالان ضد سرمایه اجرا نمی‌شود.
حاصل شدن این حداقل به نظر من باعث خوشحالی است و نه تأسف. در زمانه‌ای که مبارزان ضد سرمایه بیش از هر زمان دیگر از اغتشاش سیاسی و فکری رنج می‌برند و یکی از موانع کار جمعیِ موثر، نبود حداقلی از فهم مشترک از مسائل است، وجود جوانه‌هایی از فهم مشترک را باید به فال نیک گرفت.
مسائل مورد اختلاف و مبهم به اندازه کافی وجود دارد که می‌تواند باعث اندیشیدن بشود. البته به نظر من برای اندیشیدن احتیاج به عوامل دیگری است و نه فقط اختلاف نظری. مسئله اما چگونگی رفتار با اختلاف است که به نظر من رعایت دمکراسی مستقیم بهترین بازده را خواهد داشت.

داریوش 14.7.2011

۱۳۹۰ تیر ۱۹, یکشنبه

چپ با کدامین نیروهای اجتماعی همراه و همگام است ?

در تاریخ 03.07.2011  بحث آزاد جمعی از چپ های شهر کلن با موضوع "چپ با کدامین نیروهای اجتماعی همراه و همگام است" برگزار شد.
به نظر من بحث های طرح شده از طرف رفقا نشان می دهد که نظرات رفقای چپ کلن متاسفانه در کلیات بسیار به هم نزدیک شده است ( تاسف به دلیل آنکه گوناگونی و اختلافات نظری ما می توانست باعث اندیشیدن و رشد جمع شود و بحث های متفاوتی شکل بگیرد ولی در آینده شاهد بحث های شبیه به هم خواهیم بود و تنوع نظری از بین خواهد رفت که به این دلیل ما می توانیم در جمع های سیاسی دیگرو احزاب چپ, در شهر کلن , شرکت کنیم تا شاهد بحث های گوناگون باشیم . در واقع در آینده می توانیم گاهی اوقات با رفتن در جمع های متفاوت , وارد بحث های آنان شویم در صورتی که  امکان شرکت در جلسات آنان را داشته باشیم که در آن صورت می توانیم شرکت کنیم. امیدوارم تشکلات موجود چپ در شهر کلن آمادگی گفتگو و بحث رفیقانه با چپ های شهر کلن را داشته باشند و از آن استقبال کنند. ما از رفتن به جمع های سیاسی دیگر واهمه نداریم و وقتی آنان در جلسات بحث آزاد ما شرکت نمی کنند ما می توانیم به جلسات بحث آنان برویم. به هر حال ما چون به دنبال یکسان سازی جامعه وافکار آدم ها نیستیم و جامعه ای پویا خواهد بود که آدم ها مثل هم فکر نکنند و در جامع کلا تنوع وجود داشته باشد)  به گمان من تاثیرات مبارزات مردم در خیابانها و میدان های خاورمیانه , اسپانیا و یونان و...است  که در عمل نشان داد که  برای تغییر و تحولات سیاسی توسط نیروهای مردمی لزوما به حزب نیاز نیست و در واقع شکل نوینی از خود سازماندهی مردمی همراه با مشارکت عمومی عملا میسر است. اگر تا کنون احزاب می توانستند تبلیغ کنند که تنها حزب است که می تواند مردم را سازماندهی و هدایت کند و جهان دیگری ممکن است ولی فقط توسط حزب نوین طبقه کارگرشدنی است و به این منظور هر چند نفر یا چندین نفری اقدام به تشکیل حزب لنینی نمودند و امیدوار بودند که تاریخ تکرار شود تا بتوانند نقش حزب بلشویک را بازی کنند و بتوانند بر طبقه کارگر و کل جامعه حکومت کنند وبا اعمال سلطه خود بتوانند انحصار قدرت و ثروت جامعه را به دست بگیرند تا بتوانند خوشبختی را همانند اتحاد جماهیر شوروی و حزب کمونیست آن , برای طبقه کارگر به ارمغان بیاورند.

آن چیزی که برای دولتهای سرمایه داری اسپانیا و یونان خوشایند نبود و از آن واهمه دارند آن است که با انبوهی از توده معترض مردم مواجه شدند که پرچم هیچ حزبی را در دست ندارند و دولتهای سرمایه داری نمی دانند که با چه نوع نیرویی طرف هستند و حزبی نیست در راس اعتراضات که بتوانند با رهبران حزبی وارد گفتگو و مصالحه  شوند. در واقع آلترناتیو جدید , آلترناتیو غیر حزبی بود که با اتکا مردم به قدرت خودشان و از پائین و به صورت افقی و با حقوق برابر شکل گرفت ولی دولتهای یونان و اسپانیا وحشیانه مردم را سرکوب کردند که تصاویر غیر انسانی سرکوب اعتراضات مردم در یوتوب وجود دارد.

در سوریه مبارزات مستقل و خودسازمانده مردم از دیگر کشورها درخشانتر بود. با وجود هزاران کشته , زخمی و زندانی مردم سوریه بدون ترس و مصالحه به مبارزات دلیرانه خود ادامه می دهند.
دولت سوریه ( با توصیه تئوریسین های امنیتی جمهوری اسلامی و تکیه بر تجربیات حکومت ایران به منظور خریدن زمان برای خود و خسته شدن مردم از اعتراضات طولانی و نا امیدی آنان ) اجلاس دولتی گفتگوی ملی برای خروج از بحران دولت بشار اسد را روز یکشنبه 11.07.2011 در دمشق آغاز کرد.شرکت کنندگان دولتی در این جلسه به بهانه  احترام به “شهدای” وقایع اخیر سوریه، یک دقیقه سکوت کردند تا اینگونه وانمود کنند که همه دولت در کشتار نقشی ندارد ودر سوریه نیز اصلاح طلب سبزدولتی وجود دارد تا با تعمیق مردم و امید بستن مردم به اصلاحات , جلوی موج خروشان خشم و آگاهی مردم را سد کنند و بتوانند با ایجاد اختلاف و کاهش اعتراضات امکان سرکوب باقی مانده معترضان را فراهم کنند. فاروق الشرع، معاون رییس جمهوری، ریاست جلسه را به عهده داشت ولی خوشبختانه ازمخالفان کسی حضور نداشت و این گفتگوها را تحریم کردند چراکه هیچ سازمانی سازمانده  اعتراضات مردمی نیست و اعتراضات خود جوش و از متن جامعه بر خواسته است و هر کسی با دولت وارد گفتگو شود فقط موجبات خشم مردم  بر علیه خود را فراهم خواهد کرد .


در مصر احزاب راست اسلامگرا همراه با نظامیان با حمایت دولتهای سرمایه داری بر جنبش مصر سوار شدند و در قدرت قرار گرفتند . هر چند که در ابتدای اعتراضات مردمی اخوان المسلین شرکت نداشت و اینبار دولت جدید بود که آغاز دور جدید مبارزات مردم مصر را سرکوب کرد.

در تونس نیزسرمایه داری جهانی نگذاشتند که مبارزات مردم  به نتیجه خوب و مثبتی برسد و هر از چند گاهی نیز که مردم معترض به خیابان می آیند سرکوب می شوند.

در لیبی نیز مبارزات مردم را که ابتدا بدون رهبری بود برایش رهبری تراشیدند و بعد از توافق با آنها از مخالفان حمایت آرام و قطره چکانی کردند و آنها را به مرگ گرفتند که به تب راضی شوند.

به باور من چپ غیر حزبی با آن نیرو های اجتماعی و جنبش هایی در سطح جهان و ایران همگام وهمراه هست که افقی و از پائین , ضد سرمایه داری , ضد اقتدار و ضد اتوریته هستند و علیه سلطه به هر شکلی و علیه تمرکز قدرت و مخالف انباشت ثروت هستند و علاوه بر آن همراه مطالبات و خواستهای موجود در جامعه است که به طور طبیعی بخشی از خواستهای چپ می باشد یعنی آنکه هر جنبش و حرکتی حتی اگر حول یکی از خواستها و مطالبات چپ باشد باید بداند که چپ متحد طبیعی اوست و در کنارش قرار دارد. به عنوان مثال چند ماه پیش که در بالاترین چند صد نفر از کاربر های ضد مذهب و سرنگونی طلب را ظرف چند روز حذف کردند و اعتراضات فراوانی به فضای غیر دموکراتیک حاکم بر بالاترین صورت گرفت ما شاهد سکوت افرادی بودیم که عضو احزاب بودند و کاملا فرصت طلبانه سکوت کردند و منافع حزبی آنان ماندن در بالاترین برای تبلیغ سایتهایشان بود چراکه بازار کساد سایت های آنان را رونق بخشیده بود .در حالی که به طور طبیعی احزاب چپ باید در کنار کاربرهایی قرار می گرفتند که هم ضد مذهب بودند و هم سرنگونی طلب اما در عمل فقط ما آنارشیستها که چند نفر نیز بیشتر نبودیم از اعتصابات و اعتراضات آنان حمایت کردیم و برای ما پایبندی به اصولمان را در عمل نشان دادیم و آنانی که در آرزوی به قدرت رسیدن هیچ آرزوی دیگری ندارند همیشه منافع حزبیشان بر منافع جنبش اولویت دارد و خواهد داشت بنابراین به همین دلیل است که تاکید من بر نیروی چپ غیر حزبی است که سودای به قدرت رسیدن را در سر نمی پروراند و فقط به فکر منافع جنبش است. به هر حال هر حزب کمونیستی و چپی که هنوز اعضای آن در بالاترین لینک می دهند و تبلیغ حزبشان را می کنند همان هایی هستند که پشت سرنگون طلبان وبی مذهبان و منتقدین مذهبی  را خالی کردند در حالی که شعار علیه مذهب می دهند و ظاهرا سرنگونی طلبند و از اعتراضات و اعتصابات ظاهرا دفاع می کنند ولی در عمل در اعتصابات شرکت نمی کنند و شعار همبستگی بین اللمللی آنها گوش فلک را کر می کند اما وقتی کمپین دفاع از مردم خاورمیانه و اسپانیا و یونان زده می شود در آن شرکت نمی کنند و حمایت نیز نمی کنند و فقط در جائی شرکت می کنند که تبلیغ حزبشان شود تا که شاید راه صعود به قله قدرت سیاسی و سعادت ابدی را برایشان هموار کند.

نظام جلالی 11.07.2011

۱۳۹۰ تیر ۱۰, جمعه

بحث آزاد

 

 موضوع  : چپ با کدامین نیروهای اجتماعی همراه و همگام است ?

 

ارائه دهنده  بحث  : فرهاد کتابچی

 

زمان : یکشنبه 03.07.2011  ساعت ١٧


 مکان :  10  Barbarossaplatz         

chapkoeln@googlemail.com

http://chapkoeln.blogspot.com


جمعی از چپ هاى شهر کلن