گفتگوی نوشین شاهرخی با شهین نوائی, ١٦ بهمن ١٣٨٩
شهرزادنیوز: روزهای چهارم تا ششم فوریه 2011 سمینار سالانهی زنان ایرانی در فرانکفورت برگزار خواهند شد. یکی از سخنرانان این سمینار شهین نوائی، فعال جنبش زنان ساکن برلین، است که دربارهی چیستی رابطهی جنبش زنان با دیگر جنبشهای اجتماعی سخنرانی خواهد کرد. در همین رابطه شهرزادنیوز با شهین نوائی به گفتگو نشسته است.
- برخورد جنبش زنان با دیگر گروههای زنان چگونه بود؟
روزهای چهارم تا ششم فوریه 2011 سمینار سالانهی زنان ایرانی در فرانکفورت برگزار خواهند شد. یکی از سخنرانان این سمینار شهین نوائی، فعال جنبش زنان ساکن برلین، است که دربارهی چیستی رابطهی جنبش زنان با دیگر جنبشهای اجتماعی سخنرانی خواهد کرد.
شهین نوائی |
- خانم شهین نوائی، تعریف شما به طور کلی از جنبش چیست؟
- جنبش به نظر من متشکل از افرادی است که کمابیش دارای نظر مشترکی هستند و قصد پیشبرد یک هدف را دارند. مهم است که بر مبنای یک برنامه این هدف را دنبال کنند تا پیشرفت موفقتری داشته باشند. جنبشهای اجتماعی غالباً به عنوان بدنهی آگاه، هشیار و کُنشگر جامعه در مقابل دولت و قدرت میایستند و خواهان تقسیم برابر دمکراسی و امکانات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند. کمپینها نیز نوعی سازماندهی هستند که میتوانند داخل جنبش باشند، ولی محدودترند و موضوع خاصی را در زمان معینی پیش میبرند.
جنبشهای اجتماعی که خواهان آزادی و دمکراسی در جامعهای بدون آزادی بیان و آزادی تشکل هستند، خواه ناخواه به طور مرتب با قدرت در جنگ خواهند بود. اینجا مرز دقیق جنبشهای دمکراتیک که برای حقوق و خواستهای خودشان مبارزه میکنند با جنبشهای رادیکالی که برای تغییر بنیادین اجتماعی فعالین دارند، از بین میرود و این مرز مخدوش میشود.
- انقلاب 1357 زنان را به خیابانها کشاند و در عین حال ابتداییترین حقوق انسانی را از آنان سلب کرد. واکنش زنان چگونه بود؟
- در جنبش ضد دیکتاتوری در زمان انقلاب زنان بسیار فعال شرکت کردند، در صورتی که نتیجهاش دیکتاتوری تاریکتری شد. زنان خیلی وسیع ولی بدون هدف و برنامه در این جنبش شرکت کردند و این جنبش نهتنها دستآوردی برایشان نداشت، بلکه عقبگرد هم داشت. با اولین سخنرانی خمینی برای حجاب اجباری، زنان عکسالعمل شدیدی نشان دادند که خود تبدیل به یک سازماندهی در بخشهای مختلف زنان شد که البته شتابزده و بدون تجربه بود.
بعد از انقلاب جنبش زنان ـ به دلیل شرایطی که در آن زمان در جهان حاکم بود و نیز تفکر غالب چپ ـ بسیار بر مسائل اقتصادی زنان تکیه گذاشت. هدفش بیشتر این بود که به طرف زنان کارگر برود، در صورتی که درک روشنی هم از آن نداشت. بنابراین بخشی از فعالین جنبش زنان خودشان در کارخانهها کارگر شدند. این زنان به یک نیروی بالفعل زنان که کارمندان و پرستاران بودند توجه نکردند.
در کنفرانسی که علیه پیشنویس قانون اساسی در آذرماه 1358 در دانشکده پلیتکنیک تشکیل شد، بیش از چهل گروه زنان در آن شرکت کردند. شرکت زنان کارمند چه در دورهی انقلاب و چه در این کنفرانس خیلی مهم بود.
شهین نوائی |
- در خود اتحاد ملی زنان که من فعال بودم، به خاطر تفاوت تفکری درگیری داشتیم. بخشی از ما خیلی مایل به همکاری با زنان کارمند و دفاع از آنان بود و بخش دیگری میگفت که این زنان خردهبورژوا به درد نمیخورند.
اولین جمع وسیعی را که پس از انقلاب بیکار کردند، پرستارانی بودند که حاضر به گذاشتن حجاب نشده بودند، ولی دفاع از آنان بسیار محدود بود.
- رابطهی جنبش زنان پس از انقلاب با دیگر جنبشهای اجتماعی چگونه بود؟
- در نسل فعالین زنان پس از انقلاب آگاهی جنسیتی پائین بود، هرچند که بعضی از ما به این مسائل حساس بودیم. در ضمن ما هیچ دید روشنی نداشتیم که میخواهیم چه کنیم. از سوی دیگر با حکومتی مواجه بودیم که دائما مجبور بودیم در مقابل عملهایش عکسالعمل نشان دهیم که همه اینها مانع از یک سازماندهی وسیع تر میشد.
البته در دورهای که هنوز فضا باز بود، دورهی پرباریست که جنبش زنان تجربه کرد. هرچند این تجربه با شکست مواجه شد، اما حداقل دست به کار شد. سرخوردگی بوجود آمد اما باعث از بین رفتن جنبش نشد.
- یعنی جنبش زنان در واقع پا گرفت؟
- بله. در واقع در خفقان بعدی هیچکدام از تشکلهای زنان باقی نماندند و ادامه ندادند، ولی بعضی از عناصر فعال و علاقمند این جنبش در هستهها و محفلهای خیلی کوچک ارتباطشان را ادامه دادند و در فرصت بعد از جنگ ایران و عراق بلافاصله فعالیتهایی را شروع کردند. از جمله تشکیل انجیوهای مختلف. در دورهای در ایران حدود چهارصد انجیو در شهرهای مختلف ایران شکل گرفت که زنان در تشکیل آنها نقش بسیار مهمی داشتند.
- موفقترین حرکت زنان را در این چند دهه چه میبینید؟
- جنبش ضدحجاب در ایران یکی از موفقترین و پردستآوردترین جنبشها بوده. جنبش زنان همیشه مجبور به عکسالعمل در مقابل دولت شده، ولی جنبش ضدحجاب باعث شده که دولت نسبت به این تهاجمی که از طرف زنان هست و خط قرمزهایی که مرتب پشت سر گذاشته میشود، عکسالعمل نشان دهد.
نقطهی اوج خیزش وسیع 2009 نمازجمعهی رفسنجانی است. زنان با جسارت بسیار به صف نمازجمعه میپیوندند و قاطی مردان، بدون حجاب ـ با همان روسری ـ سنت را میشکنند و میایستند و حضورشان را نشان میدهند و این فراتر رفتن و شکاندن خط قرمزهاست.
اما با جود این درخشش بسیار فعال زنان، آنان به پیروزی نرسیدند. منظور من از جنبش زنان در ایران فقط کمیپین یک میلیون امضاء و کمپین علیه سنگسار نیست، بلکه هستههای فعال زنان نیز هست.
افراد فعال در این خیزش شرکت کردند ولی به دلیل عدم برنامهریزی و نداشتن برنامه و دید روشن نتوانستند مسائل خودشان را عنوان کنند. مهم است که یک جنبش تاکتیکهای مناسب را در موقعیتهای مناسب به کار برد.
- فکر میکنید که همان اشتباهی که سال 1357 صورت گرفت، یعنی زنان در جنبش ضددیکتاتوری بدون خواستهای مشخص شرکت کردند، در خیزش 1388 نیز تکرار شد؟
- بله. هیچ استفادهای از آن تجربه نکردند و آن را به کار نگرفتند.
- جامعهی ایران همواره شاهد جنبشهای متفاوت مثل کارگری، دانشجویی و زنان بوده، ولی پراکنده و هیچ هماهنگی میان جنبشها وجود نداشته است. چرا این جنبشها نمیتوانند با یکدیگر هماهنگ شوند؟
- جنبش زنان در همین دورهی متأخر با جنبش دانشجویی و دیگر جنبشها هماهنگ نشد. اگر ارتباط ارگانیک میان جنبشها نباشد، موفقیتی هم به دست نمیآید. در ایران از تجربهی انقلاب استفاده نشد و نادیده گرفته شده است. دلیل دیگر میتواند این باشد که ما در کارهای سیاسی اعتماد متقابل به هم نداریم. در این میان چشمانداز روشن و برنامهی مشخصی هم جنبش برای خودش ندارد.
برای نمونه کمپین یک میلیون امضاء در ایران تشکیل میشود، همچنین کمپین علیه سنگسار. این دو کمپین هیچ همکاری با هم ندارند. در حالی که اینها میتوانند هرکدام برنامهی جداگانه خودش را داشته باشند ولی با هم همکاری هم داشته باشند. البته جنبش دانشجویی نشان داده که یک گام در این رابطه برداشته است.
- چرا زنان فعال نتوانستند در خیزش 1388 تأثیری پررنگ از خود به جا بگذارند؟
- نبود یک برنامه و چشمانداز باعث میشود که شما موقعیتها را از دست بدهی و تاکتیک مناسبی هم نمیتوانی داشته باشی. این تفکر که فقط بخواهد امضا جمع کند خیلی محدود است.
- این مشکل را در برنامهی کمپین میبینید؟ یعنی خواستههایش آنقدر محدود است که نتوانست در این شرایط تأثیرش را بگذارد؟
- کمپین که محدود هست. حتی جنبش ضدحجاب هم از خود چیز کمی نشان میدهد. همچنین جنبش وقتی به خواستههایش نرسد و به طرف قدرت برود، میشود بخشی از قدرت. این خطر در ایران وجود دارد. وقتی که دوستان فعال در مدرسهی فمینیستی با خانم زهرا رهنورد برنامه میگذارند، میتواند این فکر را ایجاد کند که آیا اینها به بخشی از قدرت حاکم نزدیک شدهاند و یا خیال دارند نزدیک شوند؟!