رفقای شورا، ما چپهای شهر کلن درودهای گرم خود را تقدیم شما میکنیم. بخاطر اینکه:
*شما نیز در زمانی که بسیاری از جریانهای سیاسی در خارج از ایران سبز یا سبز زده شده بودند و گوی سبقت را در آرام کردن مردم از اصلاح طلبان داخلی ربوده بودند، به کلیت این رژیم نه گفتید و کماکان خواهان سرنگونی تمامیت رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی ماندید. *چون شما نیز با وجود داشتن نظرات گوناگون در دفاع از قطب چپ و صدای چپ در مقابل جبهۀ وسیع سرمایهداری پای فشردید و به مبارزۀ هماهنگ نیروها و افراد چپ بهایی شایسته دادید. *چون شما بطور جانبدارانه بر بدیل سوسیالیستی تأکید کردید و اپوزیسیون طرفدار رژیم را در خارج از کشور خنثی کردید.
ما بر همکاری مشترک گرایش چپ در اروپا و آمریکا، با حفظ انتقاداتی که به نظرات یکدیگر داریم، پای میفشاریم و برای فعالیتهای مشترک که با هماهنگی شورایی سامان بگیرد آمادهایم. با آرزوی پیروزی
جمعی از چپهای کلن chapkoeln@googlemail.com http://chapkoeln.blogspot.com/
وجود زندانی سیاسی با رژیمهای دیکتاتوری سرمایهداری در تاریخ معاصر ایران پیوندی ناگسستنی دارد. در کنار روابط استثماری، غارت و تبعیضهای آشکار علیه مردم ایران، ما همواره شاهد غُل و زنجیر، داغ و درفش، دار و شکنجه و بیحرمتی به شأن انسان بوده و هستیم. بساطی که هر روزه و بی وقفه در هر گوشۀ این سرزمین برپاست.
بزرگداشت یاد جانباختگان کشتارهای دهۀ 60 تنها به قصد ثبت رخدادی تاریخی در حافظۀ جمعیمان نیست، بلکه نور افکندن بر زوایایی هنوز پنهان از آنچه که رخ داده است. آشکار ساختن سازوکار رژیمی است که ماهیت خود را بیش از هر کجا در زندان به نمایش میگذارد. زندان در جمهوری اسلامی، مفهوم واقعی مقام و جایگاه انسان را در پندار و کردار این آدمکشها نشان میدهد. ماشین کشتار هنوز متوقف نشده است. زنجیرۀکشتارهای دهۀ 60 با حلقههای فراوانی تا امروز ادامه پیدا کرده است. کهریزک نمادی شده است در کنار اوین؛ و هر دو نشانهای از هزاران سیاهچال گمنام و پنهان در رژیم سیاسی خون و سرمایه. بزرگداشت جانباختگان دهۀ 60 تنها وظیفهای اخلاقی نیست، بلکه جدالی است مربوط به امروز، یعنی جدال بین مدرنیسم و ارتجاع، بین جامعه اجتماعی نوین و جامعه اسلامی، جدال بین اسلام و زن، جدال بین اسلام و آزادی، جدال بین اسلام و دمکراسی و ...
به فراموشی سپردن کشتارهای دهۀ 60 برای اصلاحطلبان به منظور حفظ و پاسداری از ساختار جمهوری اسلامی در ایران ضرورتی امروزی دارد. برای آنان که در پی فروریزی مشروعیت سیاسی رژیم میخواهند از فروپاشی کامل آن جلوگیری کنند و به بازسازیاش بپردازند. برای آنان که میخواهند بر مسئولیت شخصی خود، رفسنجانی، خمینی، خاتمی، موسوی و ... سرپوش بگذارند. به فراموشی سپردن آن کشتارها ضرورتی امروزی دارد همچنین برای احزاب و سازمانهایی که در طول آن سالها، مشاطهگر رژیم بودند، خط میدادند، لو میدادند، مخالفان را ترور سیاسی میکردند و در شکلگیری دستگاه ایدئولوژیک رژیم همدست جانیان بودند.
مقاومت علیه فراموشی مجهز شدن به آگاهی و امید در مبارزۀ جاری است. بزرگداشت یاد انسانهایی که برای آزادی و برابری مبارزه کردند و امروز در میان ما نیستند، جدالی سیاسی است که معنا و اهمیت امروزی دارد. نام جانباختگان، خاک آنها، عکس آنها، استخوانهای آنها و یاد آنها هنوز رسوا کنندۀ اقتدارگرایان قدرتگرا است. رسوا کنندۀ آنهایی است که همواره نگاه به قدرت بالاییها دارند. یاد اعدام شدگان 31 سال اخیر، گرامیداشت انسانهایی است که به خاطر داشتن عقیدهای دیگر قربانی این رژیم شدند. یاد آنها نوشتن و بیان تاریخ از پایین است، تاریخ فرودستان.
تنها با سرنگونی جمهوری اسلامی است که اعدام، شکنجه و زندان سیاسی میتواند پایان بیابد. تنها گرایش اجتماعی چپ است که تضمین کنندۀ آن جامعهای است که در آن از چوبههای دار خبر نباشد. زندانی سیاسی وجود نداشته باشد، تشکلات، اینترنت، موسیقی، رقص و نوع پوشش و... آزاد باشند.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی و برابری
جمعی از چپهای کلن
فعالین هسته اقلیت- کلن
جمعی از آنارشیستهای کلن
حزب کمونیست ایران- کلن
در این مراسم که از ساعت هفت تا ده ونیم شب روز جمعه٬ 11 یونی از طرف جمعی از چپ های شهر کلن برگزار شد، شش تن از زندانیان سیاسی رژیم جمهوری اسلامی ، خاطرات خود را از زندان های رژیم جمهوری اسلامی برای حاضرین بیان کردند .
شمیم شاعری که خود سالها در سیاه چال های جمهوری اسلامی تحت شکنجه بود، در همبستگی با زندانیان سیاسی چند قطعه از شعرهای زیبایش را برای حاضران خواند.
یکی از فعالین آلمانی کمیته آزادی برای مومیا ابوجمال گزارش کوتاهی در مورد وضعیت کنونی ابوجمال داد و خواستار حمایت ایرانیان از آزادی ابو جمال گردید.
این برنامه با پخش کلیپ های گوناگون در مورد زندانیان سیاسی و جانباختگان همراه بود.
این مراسم با بحث آزاد دوستان شرکت کننده به پایان رسید.
سرنگون باد رژيم جمهورى اسلامى چپ هاى کلن٬ آلمان ١١٬۰٦٬٢۰١۰
رژیم جمهوری اسلامی از بدو سرکار آمدنش با اعدام وکشتار زندانیان سیاسی پایه های خود را بنا نهاد و همواره این بخشی ازعملکرد تمامیت این نظام بوده است.
ما، جمعی از چپ های شهرکلن برای اعلام حمایت از زندانیان سیاسی، از تمامی انسان های آزادیخواه، برابری طلب و مبارز دعوت می کنیم تا در گردهمایی روز جمعه 11 ماه یونی 2010 در همبستگی با مبارزه و مقاومت تمامی زندانیان سیاسی و سه دهه مبارزه علیه جمهوری اسلامی در کنار هم باشیم.
مراسم بزرگداشت جان باختگان راه آزادی شیرین علم هولی، فرزاد کمانگر، علی حیدریان، مهدی اسلامیان و فرهاد وکیلی
بار دیگر رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی تعدادی از زندانیان سیاسی را به جرم دفاع از انسانیت اعدام کرد. رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی در راستای اهداف دیکتاتورمنشانه خود و در جهت سرکوب مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران بار دیگر پنج تن از جوانان را به جوخه اعدام سپرد. جرم اینان دفاع از آزادی و پایداری قهرمانانۀ آنان در بیدادگاه ها و زندانهای قرون وسطایی رژیم بود. شیرین، فرزاد، علی، فرهاد و مهدی اعدام شدند، بدون آنکه جرمی مرتکب شده باشند. با اعدام آنان راه مبارزه بسته نخواهد شد بلکه دانشآموزان سراسر ایران راه معلم بزرگ خود، فرزاد و فرزادها را ادامه خواهند داد. این اعدامها نه اولین وبدون شک نه آخرین اعدام است. رژیم جمهوری اسلامی با چوبه های دار، تیرباران، ترور، تجاوز و ... زاده شد و تنها با مرگ آن این اعدام ها پایان خواهند پذیرفت. وظیفهای که فرزاد به دوش ما نهاد بس دشوار است، ماندن، مقاومت کردن و سرنگونی رژیم اسلامی. امروز مردم ایران چه در داخل و چه در خارج در اندوه جانباختگان خود، با مشتهای گره کرده، بار دیگر به نام آزادی سوگند یاد میکنند تا سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی از پای ننشینند.
حمایت از اعتصاب عمومی و سراسری در کردستان ما، چپ های شهر کلن نیز به مانند میلیونها ایرانی آزاده، وظیفه خود میدانیم تا برای جلوگیری از ماشین کشتار رژیم خون و وحشت، از فراخوان اعتصاب عمومی که از جانب کومهله، سازمان کردستان حزب کمونیست ایران اعلام شده است، دفاع کنیم. مبارزه ادامه دارد و سپیده پیروزی نزدیک است.
به یاد جانباختگان اخیر گرد هم میآییم و با نمایش فیلم، گفتگو و شعرخوانی یاد آن عزیزان را گرامی می داریم.
از 1886 تا کنون سرگذشت جنبش کارگری در سراسر جهان، سرگذشتی دایره وار بوده است. مبارزه برای 8 ساعت کار در روز در سر آغاز این جنبش و رشد آن تا مرحله سیاسی شدنش و رفتن به پای انقلابات با سپردن اختیار خود به احزاب، همه و همه این حکایت را مستند نموده است.
جنبش کارگری علیرغم همه کوششها و کوشندگان بسیارش اما متاسفانه تا به امروز از محدوده حقوقی جامعه سرمایهداری پا را فراتر نگذاشته است. سیاسیترین رویکرد طبقه کارگر- به جز کمون پاریس و تشکیل شوراها در مقاطعی کوتاه- از طریق احزاب به منصه ظهور رسیده است، اگرچه این در پیشگاه تاریخ و جامعه از وجههای بسیار تعرضی و انقلابی برخوردار بوده، اما در واقعیت امر خود یکی از نمونههای گردن گذاشتنها به نمایندگان و چشم دوحتن به بالا و رهبران احزاب به شیوهای مدرن و لاجرم رعایت همان مراتب حقوق بورژوایی بوده است.
به این ترتیب همه واقعیتها نشان از سرکوب و دور تسلسل طبقه کارگر دارند، و سرمایهداری علیرغم همه تلاشها و مبارزات جانکاه طبقه کارگر تا کنون، توانسته به اشکال مختلف آن را در محدودۀ قانونی خود مهار و به کار وادارد.
علاوه بر همه اینها، واقعیات تلخ امروز در سراسر جهان هم هنوز از جنبش رو به پیش و بالندهای حکایت نمی کنند، بویژه آنکه سرمایهداری با تعرضهای بیشمار خود طی دو سه دهه اخیر، طبقه کارگر را بسیار به عقبتر رانده و به شرایط تحمیل شده سرمایهداری بازار آزاد قانع نموده و خواب هرگونه آیندهای را نیز برایش به امری دست نایافتنی مبدل ساخته است.
اگر احزاب به گونهای سیاسی بر طبقه کارگر مهار زدند، در سوی دیگر سندیکاها و تلاشهای مصرانه سندیکالیستها برای قانع کردن آنان در چارچوبهای قانونی جامعه سرمایهداری، مهار سنگین دیگری را به این طبقه و جنبش آن تحمیل نموده است.
البته این واقعیت از جامعهای تا جامعۀ دیگر چهره و نمای متفاوتی دارد. اگر در جوامع بسیار پیشرفته سرمایهداری، درهای یکسویۀ قانونی سندیکالیسم بر روی کارگران باز و مجاز میباشد و از طریق این سندیکاها انواع فشارها و فریب قوانین دولتی توجیه و به خورد طبقه کارگر داده شده و میشود، در بسیاری از جوامع از جمله در ایران حتا درها و مجاری قانونی نیز بسته میباشند.
از دیگر سو اگر در جوامع بسیار پیشرفته سرمایهداری، کارگران با توجیهات سندیکالیستی دچار گیجی و استیصال و غرق در گرداب فعالیتهای حقوقی هستند، اما در جوامعی چون ایران همین تلاشها نیز بدلیل محدودیتهای قانونی، توسط بخشی از فعالان خود جنبش کارگری و احزاب سیاسی تقدیس و برای بسیاری از خود کارگران هم به واقعیتی بسیار جذاب معرفی و تبلیغ میشوند.
همه و همه این واقعیتها به ما میگویند، که جنبش طبقه کارگر در کل جهان و از جمله در ایران به عنوان جزئی از آن دچار بحران سرگردانی است.
کارگران در ایران حتا برای یک مراسم کارگری و روز شناخته شده خود، بایستی دچار انواع سرکوبها شوند و زندان و شکنجه و اخراج را تحمل نمایند.
آنان در کارخانهها و موسسات کاریشان بایستی برای حفظ کار و دریافت دستمزدهایی که ماهها به تعویق افتاده و می افتد، دست به انواع تلاشها بزنند، در حالیکه در همین زمینه نیز عموما با توفیق چندانی روبرو نمیشوند. حقوق قانونی و تصویب شده کارگران در ایران به مبلغ 303 هزار تومان حتا از میزانی که به عنوان خط فقر یعنی مبلغی نزدیک به 1 میلیون تومان در جامعه شناخته شده، بسیار پائینتر میباشد و بی آنکه کارگران بتوانند اقدامی علیه آن بکنند، رسما توسط قانون حاکم تصویب میشود، و چشم انداز هرگونه جنبش و تلاش موفقی تحت شرایط تا کنونی طبقه کارگر بسته می باشد. حاکمیت بیش از سه دهه سرمایهداری توسط جمهوری اسلامی، خود در عین حال حکایت بیش از سی سال انواع سرکوب کارگران در کارخانهها و کارگاهها، شهر بابک، مس سرچشمه و کرمان و سنندج و سقز و تهران و اهواز و گوشه گوشه محیطها و اعتراضات و مطالبات کارگری بوده است.
به علاوه تشدید اختلافات طبقاتی در ایران خود را به عریانترین شکلی هم اکنون در رابطه مستقیم با تشدید سرکوب و استثمار کودکان و زنان به موازات سرکوب عمومی کارگران نیز متجلی نموده است.
بدین طریق انواع فلاکتها دامنه جنبش کارگری را گرفته و انواع مصیبتها را به تک تک کارگران و خانوادههای آنان سرایت داده است. گرسنگی، بی سرپناهی، ترس، عدم امکانات بهداشتی و بیمه، و عدم هرگونه اوقات فراغت از جمله مصائبی هستند، که کارگران و خانوادههای آنان به شدیدترین وجهی با آن دست به گریبان می باشند.
با همه این مشکلات و مصائب، طبقه کارگر در جهان و از جمله در ایران امروزه در وضعیتی صرفا دفاعی بسر می برد، که تلاشهای کارگران نیشکر هفت تپه و سندیکای شرکت واحد تهران علیرغم تمامی مقاومت و تداوم آن، خود قلههای شناخته شده این موقعیت دفاعی هستند. این موقعیت که امروزه در جهان بسیار پیشرفته سرمایهداری با بیکار سازیهای وسیع و یا از طریق بستن قراردادهای کوتاه مدت کار، آگاهانه به عنوان یک حربه به کارگران تحمیل شده، این فرصت را از کارگران گرفته است، تا به اقدام و رویکرد دیگری توجه نمایند. موقعیت کار و قانون در جامعه امروز سرمایهداری چنان شرایطی را به کارگران تحمیل نموده است، که آنان خود را تک به تک در مقابل جامعه سرمایهداری می بینند و ترس از فلاکت بیکاری، این وضعیت را بیشتر از پیش هم به آنان تحمیل می نماید.
هر چه جهان سرمایه داری تا کنون رشد یافته است، به همان نسبت، فقر و مشکلات را بر دوش طبقه کارگر بار نموده است. هر چه میزان تولید بیشتر و متنوعتر گردیده است، به همان نسبت بی بهرهگی کارگران از آن بیشتر شده است. اگر چه صنعت اکنون از درجه رشد بسیار بالایی برخوردار است، اما بیکاری خواب دهشتناکی است، که سرمایهداری همچنان برای کارگران می بیند، و از آن به عنوان یک ابزار بر علیه کارگران، سود مازاد خود را می برد.
وضعیت کار در جهان امروز سرمایهداری و نوعیت بیکاری آن، نشان از نه تنها بلعیدن ارزش اضافه، که بلعیدن کل هستی انسانی و طبیعت است. این شرایط خود استراتژی و تاکتیک طبقه کارگر را در پیش رو می گذارد و می طلبد، که کارگران علیه کل نظام سرمایهداری دست در دست هم بگذارند.
از این رو امروزه ماه مه باید، روز اعتراض وسیع جهان کارگری علیه جهان سرمایه و کار مزدی شود.
ماه مه بدون چنین اعتراضی و بالعکس با چنین سردرگمی و پراکندگیی رایجی تنها یادآور تکرار فلاکت طبقه کارگر و ریشخند ما تحت حاکمیت همچنان قدرتمند سرمایهداری است. این شرایط تا زمانی که سرانجام طبقه کارگر به همفکری، همدستی و اتحاد وسیعاً طبقاتی خود فکر نکند، پا بر جا خواهد ماند.
بنابراین باید در مقابل این وضعیت قد علم نمود، باید ترس و قانون را کنار زد، و فریب جامعه حقوقی را شناخت، و شناساند و افشا نمود. طبقه کارگر راهی ندارد، جز آنکه انواع تلاشهای خود را جهت واژگون کردن نظم موجود- سرمایهداری- بکار گیرد. و برای تحقق بخشیدن به این وضعیت چارهای نیست، جز اینکه به جمع آوری تمامی نیروی خود در جامعه بپردازیم. طبقه کارگر نیازمند اقدامات شورایی و ایجاد یک تنۀ واحد در سرتاسر جامعه برای چنین مقابلهای میباشد.
در پی بحران سیاسی که سراپای نظام سرمایهداری اسلامی را فرا گرفت، افراد و محافل چپ در خارج از ایران با این پرسش روبرو گشتند که چهگونه و تحت چه عنوانی باید فعالیت کنند تا استراتژی چپ را در جامعه تقویت کنند؟ اگرچه «چپ» مفهومی گسترده و قابل تعبیر و تفسیر است، منظور ما در اینجا آن بدیلی است که باید از درون مبارزات تمامی انسانهایی که بطور رادیکال با سرمایهداری جهانی و از جمله تمامیت رژیم حاکم بر ایران مبارزه میکنند، ساخته شود. سرنگونی رژیم سرمایهداری اسلامی از طریق انقلاب اولین شرط برای ساختن و شکلگیری بدیل سوسیالیستى است. پاسخ ما به این پرسش، «چه نوع فعالیتی در خارج از ایران به شکلگیری چنین بدیلی کمک میکند؟» فعالیت با هویت مستقل چپ است. ما بر آنیم که شرایط مادی در جامعه به نفع چپ است. اگر مبارزات مردمی در ایران رادیکالیزه نمیشد، مقاومت سیاسی ما در مقابل لشکرکشیهای لیبرالی و رفرمطلب در خارج از ایران با سختی بسیاری همراه میشد و برای طرح شعار سرنگونی رژیم با مشکلات زیادی روبرو میبودیم. گواه این مدعا اولین روزهای اعتراض ایرانیان خارج از کشور است. اما شرایط سیاسی، ذهنی و فرهنگی به نفع چپ نیست. به باور ما فعالیت چپها باید به قصد برهم زدن توازن قوای سیاسی، ذهنی و فرهنگی موجود در جهت افق و بدیل سوسیالیستی جامعه صورت بگیرد.
اما بسیاری از رفقای چپ که در کانونها، انجمنها و نهادهای لیبرالی و یا دمکراتیک فعال هستند بر این باوراند که باید کماکان با همان شکل و محتوای سابق به فعالیت ادامه داد. استدلاهایی که این رفقا ارائه میکنند عمدتاً از این قرار هستند: -مبارزات مردم ایران برای خواستههای دمکراتیک است، پس ما هم باید شکل و محتوای مبارزاتی دمکراتیک را انتخاب کنیم. -دمکراسی سیاسی و مدنی یک مرحله ضروری در پیشرفت به سمت سوسیالیسم است. پس در این مرحله ما نباید به دنبال خواست حداکثر خود باشیم. -چپ پروژهای شکست خورده است و ایجاد دافعه میکند، تحت عنوان چپ نمیتوان در بین ایرانیان فعالیت کرد. -تضاد جامعه ایران نه کار با سرمایه بلکه سنت و مدرنیته است. - چپ مفهومی گسترده است که بخودی خود روشنگر نیست.
استدلالهای دیگری هم وجود دارند که کمتر به بیان میآیند: - فعالیت تحت عنوان چپ باید در جهت تحزب کمونیستی و ایجاد حزب پیشاهنگ باشد. -انجمنها، کانونها و دیگر نهادها، محمِلهایی دمکراتیک برای جذب نیرو در جهت ساختن حزب هستند.
پرداختن به هر یک از این استدلالها فرصت جداگانهای میطلبد. اما دو مشکل اساسی که در نگاه این رفقا وجود دارد، یکی این است که تحت عنوان «کار اجتماعی و فعالیت تودهای» به وجه سیاسی مبارزه در خارج از ایران کم بها میدهند و به تمامی در جنبش جاری حل میشوند. آنها فراموش میکنند، آنچه ایرانیان سیاسی مقیم خارج، از چپ تا راست، انجام میدهند تقویت یا تضعیف یک گرایش یا صفبندی سیاسی است؛ که خود انعکاسی از جدالهای اجتماعی درون جامعه ایران است. اگر سه گرایش سیاسی زیر را تأثیرگذارترین گرایشهای سیاسی در جامعه ایران بدانیم، خارج از ایران نیز محل انعکاس، صف بندی و یا شکل گیری شفاف این گرایشهای سیاسی اصلی در جامعه است: ۱- رفرمیستها (حکومتی و غیر حکومتی). اینها پراگماتیست سیاسی هستند که به هیچ تغییر، تحول و دگرگونى باور ندارند. آنها تنها خواهان ترمیم نظام سیاسی فعلی هستند. انواع لابیستها، مزدبگیرها، کارچاقکنها، دلالهای سیاسی و جاسوسها جزو این دسته هستند. ۲- لیبرالهای ایرانی که در حوزه نظر خواهان دولت مدرن، دمکراسی بورژوایی و اتکا به سازمانهای حقوق بشری هستند، ولی درعمل همانطور که تاریخ معاصر ایران بطور واضح نشان میدهد، همیشه زیر عبای دین احساس امنیت بیشتری میکنند. ۳ - چپها (گرایشات گوناگون کمونیستى، مارکسیستى٬ مارکسیستى لنینیستى، کارگری و آنارشیستی) این سه گرایش سیاسی در شکل احزاب و سازمانهای سیاسی از یک طرف و افراد و محافل از طرف دیگر بروز علنی پیدا میکنند و با یکدیگر نیز تداخل و مراوده دارند. ما فکر میکنیم در دوره کنونی مبارزات مردم ایران اگر نمیخواهیم منتظر اراده تاریخ بمانیم، باید گفتمان و اتحادعمل چپ را در جامعه تولید کنیم، گرایش سیاسی فرودستان را در جامعه تقویت و شفاف سازیم و پاسخ مناسب و ویژهی خود را برای فرا رفتن از مناسبات سرمایهداری پیدا کنیم. در غیر این صورت فعالیت سیاسی چپ تحت عناوین «لیبرالی-دمکراتیک» از یک سو حل شدن و دنبالهروی از دو گرایش غیر چپ در جامعه ایران و صفبندیهای خارج از کشوری آنها است و از سوى دیگر کمک مستقیم به آلترناتیوهاى لیبرالى و اصلاح طلبى در جامعه مى باشد. مشکل دوم که رفقای ما به آن گرفتار هستند، نگاه مکانیکی و ابزارگرایانه است که به قدرت، به انسانها و روابط مابین آنها دارند. آنها میخواهند تحت پوشش فعالیت به اصطلاح دمکراتیک در این گونه نهادها، آنها را سرخ کنند. دوستان ما ابتدا در نهادى که ایدئولوژى و برنامه لیبرالیسم "آزادیخواهانه" بر آن حاکم است پا میگذارند و بعد (به قول خودشان) اینجا و آنجا با طرح شعاری رادیکال که بنظر این رفقا تنها «سرنگون باد جمهورى اسلامى ایران» میباشد، شعارى که ٣٠ سال پیش رادیکال بود و امروز براى همه بغیر از موسوى و کروبى امرى عادى گشته است، سعى میکنند آن تشکل لیبرالى را به نهادى برابرى طلب و عدالت خواه تبدیل کنند. مبارزه طبقاتى جاى خود را به معمارى طبقاتى میدهد و مبارزه سیاسى تبدیل به داد و ستد سیاسى میشود. رفقا منافع طبقه کارگر، زحمتکشان و تهى دستان را به فراموشى مى سپارند و کشتى خود را پر از اجناس "آزادىخواهانه" میکنند و بعد قرار است به اراده، نیت و صداقت این رفقا از درون آن کالاها در حین راه برابرى و همبستگى بیرون طراود. این رفقاى چپ ما که اکنون مخالف حرکت مستقل چپ میباشند، با خرسندی از این که خود و رفقای تشکیلاتیشان برگزار کننده یا سازماندهنده حرکتهای عمومى هستند، منتظر زمانی میباشند که بشود علناً با صدای چپ حرف بزنند و عمل کنند. در این نگاه که مخصوص چپ سنتی است، ساختن جهانی بهتر، امری از بالا، اراده گرایانه، دولتی و با اقدامات مهندسی است. در این نگاه به انسانها و روابط بین آنها و طبعاً به طبقات اجتماعی همچون شئ نگریسته میشود که میتوان آنها را جابجا یا بالا و پایین کرد تا با رشد نیروهای مولده سوسیالیسم جوانه بزند و سبز شود. در این نوع نگاه به سوسیالیسم، جایی برای مشارکت مستقیم انسانها و طبقات اجتماعی به منظور آفریدن روابط انسانی جدید وجود ندارد. در اینجا باید یادآور شویم که هستند فعالان سیاسی چپ که صادقانه در این گونه انجمنها فعالیت میکنند ولی از آنجا که در باره چپ و سوسیالیسم، دچار انواع و اقسام مسائل حل نشده نظری و سیاسی هستند و از طرف دیگر به درازای عمر تبعید در خارج از ایران زیر بمباران ایدئولوژیک راست بودهاند، فعالیت تحت عنوان چپ را بی فایده میبینند. اگرچه ما فکر میکنیم ایستادن در پوزیسیون(موضع) چپ در جامعه، در درجه اول ناشی از گرایش، جایگاه و اهداف طبقاتی مشخصی است که هر فرد خود را با آن تعریف میکند. ولی از طرف دیگر نقش سردرگمیهای نظری و سیاسی را ناچیز نمیشماریم و به کمکاری چپها برای پاسخگویی به این معضلات نظری و معرفتی تأکید میکنیم و از تمام کسانی که در این موارد میتوانند ضمن مبارزه نظری با انواع و اقسام دیدگاههای راست و لیبرالی به تقویت موضع چپ در جامعه ایران کمک کنند، خواهان تلاش بیشتری هستیم. فعالان چپ خارج از ایران، اگر مبارزه اجتماعی داخل و جایگاه آن در منطقه و جهان را در نظر بگیرند و از منظر فرودستان جامعه، کارگران، زنان، زحمتکشان، تهىدستان، ملیتها و تمامی آنهایی که بحساب نمیآیند، حرکت کنند، باید از یک طرف بر بیآینده بودن طرحها و نقشههای لیبرالی چه از درون نظام و چه بیرون از آن پای بفشارند و از طرف دیگر به تولید یک گفتمان چپ از طریق گفتوگو در یک پروسه همکارى مبارزاتى به دور از خود مرکز بینى و سکتاریسم به جامعه ایران یاری رسانند. علیرغم شکستها و پیروزیهای چپ در سراسر جهان، خواست برچیدن بساط استثمار، نابرابرى، بى حقوقى و روابط سرمایهدارى همیشه وجود دارد. چرا که واقعیت استثمار، تبعیض، جنگ و بیحقوقی وجود دارد. ما فکر میکنیم نقد رادیکال سرمایهداری نزد چپ است. دیدگاههای دیگر یا اساساً خواهان برچیدن مناسبات سرمایهداری نیستند و یا این امر را به آیندهای نامعلوم موکول میکنند. گام برداشتن بسوی آینده هیچ تضمینی بهجز سلامت پراکسیس امروز ما ندارد. جمعی از چپهای شهر کلن http://nedayeazadi.com/index.php?option=com_content&view=article&id=591
Zum Weltfrauentag 2010: Frauenrechte im Iran gefordert Von Ali Safaei-Rad
Am 8. März war Weltfrauentag. Anlass genug, den Blick auf die Situation der Frauen in einem Land zu werfen, in dem es nicht „nur“ um berufliche Gleichstellung, um Lohndiskriminierung, soziale Zurücksetzung oder öffentliche Diffamierung alleinerziehender Mütter sowie den Kampf um das Abtreibungsrecht geht, sondern um Grundanerkennung der Menschenwürde von Frauen und allzu oft auch um Leben und Tod. Deswegen veranstalteten unter der „Federführung“ der „Antifa Teheran“ verschiedene Initiativen am letzten Dienstag im Naturfreundehaus Köln-Kalk einen Informationsabend über den „Kampf der Frauen im Iran“ um ihre Grundrechte.
Einladungsplakat: So will der Islam die Frauen sehen
Befreiung erkämpft – und betrogen
Hatten namentlich Frauen in den Jahren 1978 und 1979 die Proteste gegen das Shah-Regime mitgetragen und entscheidend zu dessen Sturz beigetragen, so schnappte doch schließlich die Falle über ihnen zu, die das Religionspatriarchat Ayatollah Khomeinis kunstreich gegen sie aufgestellt hatte. Den wortreichen Versprechungen einer freien, selbstbestimmten und gleichberechtigten Zukunft der Frauen in einem neuen Iran folgte die einleuchtende Beteuerung, man müsse erst noch die wichtigsten Probleme des Iran lösen, dann aber seien die Frauen dran. Und schließlich waren die Frauen wirklich „dran“. Es erfolgte die rabiate Rückkehr zu rigidem, patriarchalem Geschlechterregiment, das für Frauen – angeblich strengstens an den Worten des Propheten und dem Koran ausgerichtet – nur eine dienende, untergeordnete, zweitrangige Rolle übrig hatte – und bis heute hat.
Symbolisch begann der religiöse Unterwerfungsterror mit Khomeinis Anordnung, dass Frauen öffentliche Einrichtungen nur verschleiert betreten dürften. Und noch heute werden radikale Strafmaßnahmen gegen Frauen und Mädchen ergriffen, die sich öffentlich sehen lassen, ohne mit dem anbefohlenen Schleier „ihre Reize zu verhüllen“. Frauen gelten nichts oder nur die Hälfte vor Gericht, Frauen können nicht erben, Frauen werden zwangsverheiratet, Frauen erleiden für sogenannte Unzucht und nicht zuletzt bei Ehebruch den Tod. (siehe hierzu auch: „Galgen für eine 16jährige“, Rezension einer BBC-Dokumentation über die Hinrichtung der jugendlichen Atefeh wegen sogenannter „Unzucht“, NRhZ Nr. 85 vom 07.03.2007).
Ende der Duldsamkeit:
Nun aber scheint das Fass der Duldsamkeit überzulaufen. An entscheidender Stelle waren mithin Frauen Trägerinnen der Unruhen, die nach den iranischen Präsidentenwahlen des letzten Sommers einsetzten. Unabhängig davon, wer denn nun objektiv wirklich diese Wahlen gewonnen hat, haben es eben viele Frauen – und keineswegs nur aus den „bürgerlichen“ oder intellektuellen Schichten – satt, als Menschen einer niederen Klasse behandelt zu werden. Ein breites Bündnis aus Frauen, organisiert oder unorganisiert, hat sich nach Aussage der
VeranstaltungsinitiatorInnen zusammengefunden, um – gleich unter welcher iranischen Regierung – endlich das Versprechen gleicher Menschenrechte für die Hälfte der iranischen Bevölkerung einzufordern. Die Gruppierungen und Kampagnen heißen „Gleichheit“, „Trauernde Mütter“oder „Nein zur Steinigung“. Um die Bandbreite der oft sehr individuellen Koalitionen der Widerständlerinnen zu verdeutlichen, unterstrich eine Referentin: „Auch religiöse Frauen beteiligen sich an den Aktionen, und ihre Forderungen sehen sie nicht im Gegensatz zum Iran, und verweisen dafür auf entsprechende Äußerungen einiger Ayatollahs.“
Wie auch immer sich die Frauen im einzelnen positionieren. Allein, dass Frauen derart laut ihre Stimme erhöben und für ihre Rechte auf die Straße gingen, sei ein geradezu unerhörter emanzipatorischer Vorgang für ein islamisches Land, befand die Podiumsteilnehmerin Parastou, die an der Kölner Universität studiert.
Entwicklung zur Autonomie
Überhaupt hätten, so die Referentinnen, sich seit der Revolution von 1979, besonders aber als Reflex gerade auf die Unterdrückung der Frauen durch das neue Regime, die Frauen sich viel weiter entwickelt, als es im Ausland gemeinhin wahrgenommen werde. Konnten sich Frauen in den siebziger Jahren nur in bestimmten politischen Organisationen oder Parteien engagieren, so wurden sie, wie eine Diskussionsrednerin meinte, sogar von der kommunistischen Tudeh-Partei kaum als eigenständige Kraft wahrgenommen: „Wir mussten für unsere Rechte immer im wesentlichen allein kämpfen." Die iranischen Feministinnen, hieß es auf der Veranstaltung, seien heute sehr stark und könnten selbst bestimmen, wofür und gegen wen sie kämpfen wollen. So kennzeichnet das, was im Iran als Frauenbewegung sicht- und hörbar wird, heute vor allem eine ausgeprägte Selbstständigkeit und Vielgestaltigkeit.
Iranische Feministinnen: Kämpfen für Menschenrechte Fotos: Jochen Lubig, Arbeiterfotografie.com
Die Frauen der Kölner Veranstaltung standen daher auch nur für Ausschnitte aus dem breiten Spektrum der bewegten iranischen Frauen, das eben von islamisch orientierten Frauen, die genauso für ihre Rechte kämpfen, bis zu kommunistischen Strömungen reicht. Die Exiloppositionellen gehören überwiegend zum linken Spektrum und weisen einen intellektuellen Hintergrund auf. Sie haben natürlich, worauf in der Diskussion auch hingewiesen wurde, eine andere Betrachtungsweise als viele Frauen auf dem iranischen Lande. Dort, meinte eine Referentin, hätten die religiösen Kräfte noch den stärksten Rückhalt, und dort seien wohl auch die meisten WählerInnen Ahmadinedschads zu vermuten. Aber auch dort gärt es unter den Frauen, die nicht mehr auf den zweiten Platz verwiesen werden wollen.
به دعوت جوانان ایرانی و آلمانی، متشکل در گروه « آنتیفا تهران»، طی روزهای 7 و 8 مارس مراسمی در شهر کلن ترتیب داده شد. روز اول نشستی برای سخنرانی و تبادل نظر پیرامون وضعیت زنان در ایران بود. در این روز سخنرانان، خانمها مژده نورزاد و شیرین پردر، برای حاضران که متشکل از ایرانیان و آلمانیهای مشتاق در مورد مسائل ایران بودند، به زبان آلمانی سخنرانی کردند. نشست با پرسشها و اظهار نظر حاضران ادامه پیدا کرد. روز دوم، 8 مارس، آکسیون اعتراضی در مقابل یکی از شرکتهای سرمایهدار آلمانی، دویتس، که با ایران روابط تجاری و اقتصادی دارد برگزار شد. شعارهای اصلی این آکسیون « نه به معاملات اقتصادی با دیکتاتوری ایران» و « علیه بنیادگرایی مذهبی، سرکوب جنسی، ضدیت با همجنس گرایان، و سرنگون باد جمهوری اسلامی ایران » بودند. جوانان پرشور « آنتیفا تهران» در چند نوبت به توضیح وضعیت زنان در ایران تحت سلطه رژیم سرمایهداری اسلامی ایران پرداختند. این جوانان همچنین روابط اقتصادی و تجاری شرکتهای سرمایهدار آلمانی با رژیم آدمکش و شکنجهگر ایران را افشا کردند. توضیح داده شد که اغلب معاملات و سفارشات اقتصادی برای اشخاص غیر دولتی نیست، بلکه طرف اصلی در ایران سرمایهداران سپاه پاسداران هستند که در بخشهای نظامی مشغول فعالیت هستند. در ادامه با راهپیمایی به سمت نقطه پر رفت و آمد شهر، به همراه موزیک و شعار سرنگونی جمهوری اسلامی ایران و اعلام همبستگی با مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه زنان ایران، این آکسیون به پایان رسید. « جمعی از چپهای شهر کلن» و « کانون تلاش» از این برنامهها حمایت کرده بودند.
هنگامیکه در 8 مارس سال 57 زنان ایران سنگر جدیدی علیه هیولای تازه متولد شده جمهورى اسلامی بنا کردند، کمتر کسی باور میکرد که گرامیداشت این روز برای مردم ایران بویژه زنان، علاوه بر معنای تاریخیاش یک نشانه از مبارزهی هر روزه زنان با نظام تبعیض جنسیتی حاکم باشد. پیش از این نیز در تاریخ معاصر ایران، زنان همواره در انواع مبارزات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شرکت داشتند، اما مسئله زن، و حتی خود وجود زن بعنوان یکی از معضلات ایدئولوژیک نظام حاکم، باعث شد تا جنبش زنان ایران بعنوان یک جنبش مستقل سیاسی ضرورت ویژهای پیدا کند و فصل نوینی از مبارزات زنان آغاز شود.جمهورى اسلامی که در طول عمر خود تحقیر و تبعیض بر زنان را به یک ستون ایدئولوژیک مهم برای حفظ خود تبدیل کرده بود، امروزه سیلی زنان مبارز ایران را بر صورت خود دارد. چه کسی است که نداند شدت وحشی گری اینان بر ضد زنان، نشانه وحشت از فروریزی یکی از ارکان اصلی کنترل سیاسی آنها بر تمامی جامعه است. جنبش چپ ایران در آستانه شکلگیری این اژدهای آدمخوار با یک خطای فاحش سیاسی و درک مکانیکی از سوسیالیسم، اهمیت مبارزه علیه سیاستهای ضد زن رژیم اسلامی برای کنترل کل جامعه را دست کم گرفت و با وعدهی حل این مسئله پس از ظهور سوسیالیسم، پاسخ خود به این مسئله را به آینده نامعلوم موکول کرد. این اشتباه جنبش چپ ایران دستاویزی به اردوی لیبرالیسم ایرانی داد تا او خود را پرچمدار مبارزات زنان جلوه دهد. آنها فراموش میکنند که شروع سیاستها و تصویب قوانین ضد زن، در دوران نخست وزیری، صدارت، وکالت و دولت همه آن مردان لیبرال بود که بر سر زنان ایران فرو ریخت. اولین رئیس جمهور عزیز آنها بود که از موی زنان دلاور ایران اشعه تحریک آمیز میدید و برای حل این مشکل اش او هم فتوای حجاب صادر کرد. پس از فروپاشی سوسیالیسم روسی یاران تازه نفسی به اردوی لیبرال های ایران اضافه شدند. ازاین پس با نیرو و دقلکاری بیشتر٬ یک دوره تلاش کردند تا با تز نسبیت فرهنگی طفلی بنام فمینیسم اسلامی را متولد کنند که بچه سرزا رفت. تلاش دیگر لیبرالهای ایرانی سیاستزدایی از جنبش زنان بوده است. پاسخ به این پرسش که این ترفند تا چه اندازه موفق بوده است، بعهده زنان فعال در این جنبش بویژه آنانی که گرایش چپ دارند، میباشد. امروز جنبش مستقل زنان در مقابل خطر بسیار بزرگی قرار گرفته است که حیات او را بعنوان جنبش مترقى تهدید میکند و آن خطر حل گشتن در اردوی لیبرالیسم و از آن طریق نردبان به قدرت رسیدن مجدد جناح دیگر ارتجاع اسلامی است. ما فکر میکنیم امروز جنبش زنان ایران خود در پی یافتن پاسخهای «مسئله زن» برآمده است، اين جنبش بایستی بتواند نسبت خود را با انواع دیگر ستم ها در جامعه طبقاتی، که ستم سرمایه برکار بنیادیترین آنهاست، تعریف کند. به همان اندازه نیز جنبش چپ ایران بایستی بتواند پاسخی امروزی برای نسبت جنبش کارگری و جنبش زنان پیدا کند. پاسخهای کهنه و آویختن انواع شعارهای حمایت از زنان بر سر در مغازهمان، تا کنون تلنگری به روابط مردسالارانه در جامعه نزده است. رهایی جامعه ایران از چنگال رژیم حاکم تنها با همبستگی همه جنبشهای اجتماعی موجود در جامعه ایران امکان پذیر است. ما برای گرامیداشت هشت مارس در روز یکشنبه 7 مارس ساعت 17،00 در مراسم معرفى و گرامى داشت جنبش مترقى زنان ايران عليه رژيم جمهورى اسلامى که توسط آنتى فا تهران در محل:Naturfreundehaus Köln-Kalk, Kapellenstr. 9a (Nähe Kalk Kapelle)به زبان آلمانی برگذار میگردد و در ميتينگ اعتراض به سرکوب جنبش زنان که در روز دوشنبه ٨ مارس٬ ساعت ١٨ درKalker Hauptstr. / Ecke Hollwegstr. (Nähe Kalk Kapelleبرگزار ميگردد٬ شرکت فعال خواهیم داشت و از شما دعوت میکنیم در این مراسم حضور یابید. پيروز باد مبارزات آزادى خواهى و برابرى طلبى زنان ايران سرنگون باد جمهورى اسلامى ايران زنده باد سوسياليسم جمعی از چپهای شهر کلن chapkoeln@googlemail.com
عصر امروز به دعوت جمعی از چپ های شهر کلن به مناسبت 22 بهمن و در حمايت و همبستگی با جنبش آزاديخواهانه مردم ايران ، در اعتراض به اعدام و شکنجه و 31 سال جنايت توسط رژیم خون و وحشت اسلامی در جلوی کلیسای معروف (دم ) دست به تظاهرات زدند تا بار دیگر صدای حق طلبانه مردم ایران را به گوش جهانیان برسانند . این تظاهرات با وجود سرمای هوا و بارش برف با استقبال خوبی از طرف ایرانیان ساکن این شهر روبرو شد .شرکت کنندگان با شعارهای " زنده با همبستگی بين المللی"، " زندانی سياسی آزاد باید گردد و مرگ بر جمهوری اسلامی و ... توجه رهگذران آلمانی را به سرکوب ، اعدام و نقض حقوق بشر در ايران جلب کردند. اين تظاهرات از طرف نيروهای چپ و مترقی آلمانی نيز مورد حمايت قرار گرفت. به دليل سرمای هوا و بارش برف و نیز همزمانی این تظاهرات با کارناوال بزرگ کلن برخی از رفقا از سخنرانی خود صرف نظر کردند که بدین وسيله از آن ها پوزش می خواهيم.جمعی از چپ های شهر کلن chapkoeln@googlemail.com
22بهمن نزدیک است. حاکمیت لرزان سرمایه اسلامی هیچگونه کوتاهی در ریختن خون مردم ایران نکرده است. عدم ایستادگی در مقابل ماشین کشتار رژیم قطعاً به جاری شدن جوی خون در ایران منجر خواهد شد. هر پیشرفتی که جنبش مردمی ایران تا کنون بدان دست یافته است٬ حاصل ایستادگی مردم در مقابل دستگاه سرکوب و فریب رژیم بوده است. جنبش چپ خارج از ایران بعنوان بخشی همبسته با جنبش کارگران، زنان، دانشجویان و تمامی مردم آزادیخواه ایران میتوانند در اعتراض به سرکوب مردم و در گرامیداشت 22 بهمن دست به اقداماتی اعتراضی در محل زندگی خود بزنند. زنده نگهداشتن یاد 22 بهمن، زنده نگهداشتن یاد انقلاب است. انقلاب تنها جواب به این جهان نکبت و سرکوبِ سرمایه است که فرودستان در اختیار دارند. انقلاب کم درد ترین راه حل در مقابل غدهی بدخیم نظام اسلامی سرمایهداری ایران است.مردم آزادیخواه و برابری طلب! این تنها رزم زنان و مردان دلیر و مترقی ایران است که میتواند خروشان و سهمگین نظام فقر، استثمار، ضدزن، خفقان، اعدام، زندان، تجاوز و دیکتاتوری جمهوری اسلامی را به گورستان تاریخ بسپارد. با برپایی سالگرد قيام 57 در هر کجا که هستیم به جعل تاریخ توسط رژیم پایان دهیم.ما٬ جمعى از چپ هاى شهر کلن بار ديگر با گردهمائى خود در روز جمعه٬ ساعت ١٦ در شهر کلن در محل”دم پلاته“ DOMPLATTE همبستگى خود را با مبارزات مردم آزادى خواه و برابرى طلب ايران براى سرنگونى جمهورى اسلامى اعلام ميداريم و از تمامى ايرانيان آزادى خواه٬ برابرى طلب٬ چپ و مترقى شهر کلن دعوت ميکنيم٬ اين روز را با هم گرامى بداريم و يک صدا به جمهورى اسلامى٬ به اعدام ٬ به زندان و به سرکوب جنبش مترقى زنان نه بگويم. تلفن ٠١٧٨٦٢٤٢٥٤٦chapkoeln@googlemail.com سرنگون باد رژیم جمهوری اسلام یزنده باد انقلاب زنده باد آزادی و برابرى زنده باد سوسیالیسم جمعی از چپهای کلن
قيام ٢٢ بهمن سال ٥٧انقلاب یا ضد انقلاب22بهمن نزدیک است. حاکمیت لرزان سرمایه اسلامی هیچگونه کوتاهی در ریختن خون مردم ایران نکرده است. عدم ایستادگی در مقابل ماشین کشتار رژیم قطعاً به جاری شدن جوی خون در ایران منجر خواهد شد. هر پیشرفتی که جنبش مردمی ایران تا کنون بدان دست یافته است٬ حاصل ایستادگی مردم در مقابل دستگاه سرکوب و فریب رژیم بوده است. جنبش چپ خارج از ایران بعنوان بخشی همبسته با جنبش کارگران، زنان، دانشجویان و تمامی مردم آزادیخواه ایران میتوانند در اعتراض به سرکوب مردم و در گرامیداشت 22 بهمن دست به اقداماتی اعتراضی در محل زندگی خود بزنند. زنده نگهداشتن یاد 22 بهمن، زنده نگهداشتن یاد انقلاب است. انقلاب تنها جواب به این جهان نکبت و سرکوبِ سرمایه است که فرودستان در اختیار دارند. انقلاب کم درد ترین راه حل در مقابل غدهی بدخیم نظام اسلامی سرمایهداری ایران است.مردم آزادیخواه و برابری طلب! این تنها رزم زنان و مردان دلیر و مترقی ایران است که میتواند خروشان و سهمگین نظام فقر، استثمار، ضدزن، خفقان، اعدام، زندان، تجاوز و دیکتاتوری جمهوری اسلامی را به گورستان تاریخ بسپارد. با برپایی سالگرد قيام 57 در هر کجا که هستیم به جعل تاریخ توسط رژیم پایان دهیم.ما٬ جمعى از چپ هاى شهر کلن به حمايت از تظاهرت کميته فعالين کارگرى ̶ سوسياليستى ̶ فرانکفورت٬ روز ٢٢ بهمن٬ پنج شنبه ساعت ١١٬٣٠ از محل ٢٨ SALIERRING به فرانکفورت خواهيم رفت و از شما دعوت ميکنيم که در اين راه٬ همراه هم باشيم.در ادامه بار ديگر با گردهمائى خود در روز جمعه٬ ساعت ١٦ در شهر کلن در محل”دوم پلاته“ DOMPLATTE همبستگى خود را با مبارزات مردم آزادى خواه و برابرى طلب ايران براى سرنگونى جمهورى اسلامى اعلام ميداريم و از تمامى ايرانيان آزادى خواه٬ برابرى طلب٬ چپ و مترقى شهر کلن دعوت ميکنيم٬ اين روز را با هم گرامى بداريم و يک صدا به جمهورى اسلامى٬ به اعدام ٬ به زندان و به سرکوب جنبش مترقى زنان نه بگويم.
ماجرای پاره شدن عکس خمينى بهانهای شده است برای تقویت رهبر فعلی و در واقع برای حفظ کلیت نظام. رسانههای سانسورچی رژیم، صحنهای از پاره و به آتش کشیده شدن عکس این جلاد ایران را به نمایش میگذارند، سپس اصلاحطلبان رژیم شیون و زاری راه میاندازند که اینها کار مردم نبوده است و بلعکس در اعتراضات دانشجویان دانشگاه الزهرا عکس او را دانشجويان سر دست میبرند که یعنی خمينى هم یک از نمادهای سبز است. حتی درس دهندگان تمام وقت به این رژیم، تیتر میزنند که علیه این کار باید راهپیمایی مردمی صورت گیرد.صرفنظر از اینکه واقعاً چه کسانی به “ساحت“ امام باطل شده “بی احترامی“ کردهاند، واقعیت اين است که مردم در گيلان٬ مازندران٬ کردستان٬ آذربايجان٬ بلوچستان٬ لرستان٬ بندرعباس٬ اصفهان٬ شيراز٬ آبادان٬ مسجدسليمان و ... در همان اوايل انقلاب عکس خمينى را آتش زدند و به جمهورى اسلامى نه گفتند. قصابخانه اى كه خمينى به راه انداخته است٬ كوره هاى آدمسوزى را بياد مياورد. مبارزين امروز نه تنها عكس اين جلاد بلكه كل اين نظام٬ كل حکومت دين٬ مذهب و خرافات را با همه قديسانش به مصاف طلبيده اند. شخص خمینی نماد این رژیم زنستیز، عقلستیز، کارگرستیز، آزادی کُش، مخالف سرسخت روشنفکری و دانشگاه است. فرا رفتن از این نماد توحش و ستمگری، خواست برحق مردم ایران است. هنگامی که سیل جنبش مردمی مکانها را یکى بعد ازديگرى به تسخیر خود در میآورند، وقتی که مردم آزاديخواه روزها و مناسبتهای رژیم را نه تنها خنثی بلکه ازآن خود میکنند و زمانى که مردم نه تنها ولی فقیه را به مبارزه مى طلبند٬ بلکه اصل ولایت فقیه را نيز دوباره باطل اعلام ميکنند، فرا رفتن از بینانگذار این بساط جهل، سرکوب، استثمار و تبعیضهای جنسیتی یعنی شخص خمینی٬ ادامهی منطقی و بر حق جنبش مردم آزادیخواه و برابری طلب ایران است. آنها که از لگدمال شدن این نماد کلیت رژیم در سیر حرکت جنبش مردم به وحشت افتادهاند، یا پیش خودشان این چنین صحنههایی را برای کنترل مردم آفریدهاند و یا پیدایش چنین زمزمههایی را به عنوان اخطار به جناح رقیب گوشزد میکنند٬ بايد بدانند که اصل این ماجرا هر چه میخواهد باشد، نشانه خيزش کارگران٬ زحمتکشان٬ زنان مترقى٬ جوانان مبارز و مردم آزايخواه ايران است براى سرنگونى رژيم سرمايه دارى اسلامى و برقرارى حکومتى که در آن زنان بدون قيد و شرط در تمامى شئون با مردان برابر و در انتخاب لباس آزاد باشند ...٬ جوانان و مردم بدون قيد و شرط آزاد باشند٬ تمامى مردم تحت پوشش بيمه رايگان قرارگیرند٬ مسکن براى تمامى مردم رايگان باشد٬ تحصيل تا سطح دانشگاه با ﺗﺄمين مالى براى همه تضمين گردد٬ سياست آزاد٬ و زندان نابود گردد٬ احزاب٬ مطبوعات٬ بيان٬ عقيده٬ تشکل٬ اعتصاب٬ تظاهرات و ... بدون قيد و شرط آزاد باشند
آزاديخواهان و مخالفين مجازات اعدام !هفته گذشته جمهورى اسلامى احسان فتاحيان يكى از زندانيان سياسى در سنندج را به جرم "محاربه با خدا" اعدام كرد. عليرغم فعاليتها و اعتراضات گسترده مردم در ايران و جهان٬ جمهورى اسلامى با بيرحمى تمام كشتن مخالفين خودش را ادامه ميدهد. با اعزام يك تيم ويژه اعدام از مركز به كردستان٬ زندان به زندان ميروند و تلاش ميكنند كه تعداد بيشترى را قربانى كنند.طبق خبر رسيده تيم اعزامى همراه با دادستان كل كردستان قرار است تعداد ديگرى از عزيزان در بند را اعدام كنند. فعالين سياسى زيادى هم اكنون در زندانهاى جمهورى اسلامى زير شكنجه و در زير احكام اعدام بسر ميبرند. يكى از اين عزيزان فرزاد كمانگر است که همراه دهها نفر ديگر مدتها است كه در زندانهاى جمهورى اسلامى با حكم اعدام بسر ميبرند و هر آن جمهورى اسلامى ممكن است جان آنها را بگيرد. همه اين عزيزان را بايد از چنگ رژيم اسلامى نجات داد. براى نجات آنها بايد تعجيل كرد. زيرا جمهورى اسلامى مثل مار زخم خورده هر آن ممكن است تعدادى از آنها را قربانى كند.اعدام٬ قتل عمد سازمان يافته توسط رژيم ها است و همه حكومتهاى ديكتاتور٬ از اين حربه براى ترساندن مردم و براى محكم كردن پايه هاى حكومت ضد مردمى خود استفاده ميكنند. جمهورى اسلامى از اين نظر در دنيا رتبه اول را دارد. اين حكومت از روز اول با قتل جوانان٬ زنان و مردان آزاده٬ حتى با قتل كودكان و زنان حامله و افراد مسن٬ به قدرت رسيد٬ و چه كسى بهتر از مردم ايران ميداند كه اينها از همان اوايل به قدرت رسيدنشان چگونه دسته دسته جوانان را به جوخه اعدام سپردند وچه رفتارى با خانواده اعداميها كردند و چه ظرفيتى در جنايت و وقاحت دارند.اما در مقابل اين حكومت جنايتكار٬ امروز بويژه يك جنبش انقلابى و بنيانكن به راه افتاده است كه هدفش سرنگونى اين بساط خون و جنايت است. جنبشى انسانگرايانه و مدافع حقوق انسانها٬ جنبشى عليه اعدام و سنگسار و شكنجه و زندان. تقلاها و دست و پا زدنهاى حكومت اسلامى براى نجات خود٬ براى جلوگيرى از ريزش اين بناى ويران و سرنگونى محتوم اين حكومت است.احسان فتاحيان به جرم اعتقاداتش و به قول رژيم اسلامى به جرم "محاربه با خدا" كشته شد. او يك زندانى سياسى بود. قهرمانانه مقاومت كرد و حتى اجازه نداد چهارپايه را جلادان از زير پاى او بكشند.ما موظفيم٬ ضمن گراميداشت ياد احسان جوان و همه عزيزان جانباخته٬ ديگر عزيزان در بند را نجات بدهيم. ما بايد در همه جا با صداى بلند بگوييم كه اعدام قتل عمد توسط دولتهاى جنايتكار است و بايد ممنوع شود. ما بايد با صداى بلند بگوييم كه رژیم سرمایهداری اسلامى٬ حكومت مشتى جلاد و مفتخور و سرمایهدارهای مكلا و معمم است كه فورا بايد بساط اش را جمع كند و برود.از همه مردم آزاديخواه٬ احزاب سياسى٬ انجمن ها و كانون هاى مدافع حقوق بشر دعوت ميكنيم برای هر گونه اقدام در این روز( تظاهرات ایستاده، راهپیمایی، و...) به هماهنگی با یکدیگر اقدام کنیم. این درخواستی برای پیوستن جمعیت یا گروهی به گروه دیگر نیست، بلکه تلاشی برای همصدایی و همسویی صداهای گوناگون در سطح شهر کلن میباشد.براى هماهنگى بيشتر با شماره تلفن ما تماس بگیرید. براى جلوگيرى از اعدامهاى بيشتر در زندانهاى كردستان وسراسرايران٬ بايد موج بزرگى از اعتراض عليه اعدام احسان و احسانها را در ايران و در دنيا به راه اندازيم. گرامى باد ياد و خاطره احسان فتاحيان و همه جانباختگان راه آزادى و برابری سرنگون باد جمهورى اسلامى زندانى سیاسی آزاد بايد گردد قانون اعدام ملغى بايد گردد زنده باد آزادی زنده باد انقلاب زنده باد سوسیالیسم جمعى از چپ هاى كلن
.Samstag, 21.11.2009, um 17 UhrFußgängerzone Breite Str.in Höhe des Kaufhauses Karstadt
نشست و گفتگو در کلن در روز یکشنبه ۱۵ نوامبر ساعت ۱۶ نشست، بحث و گفتوگو در مورد «بررسی اوضاع سیاسی و راههای رسیدن به پیروزی» در محل Barbarossaplatz ۱۰ برگزار میشود. ورود برای عموم آزاد است. جمعی از چپهای شهر کلن تلفن تماس ٠١٧٨٦٢٤٢٥٤٦
درخواست مردم مبارز٬ آزاديخواه٬ برابرى طلب و مترقى ايران از ايرانيان آزاديخواه٬ چپ و دموکرات شهر کلنسفر احمدی نژاد و اراذل و اوباش او را به دانمارک مختل کنيداحمدى نژاد رئيس جمهور رژيم جمهورى اسلامى ايران در ۱۶ دسامبر به كپنهاك سفر ميكند.تا كنون سفر احمدى نژاد به خارج از ايران با موج اعتراضات سراسرى در سطح بين المللى٬ مواجه شده است .اما٬ اينبار احمدى نژاد به مملكتى پا ميگذارد كه در آن انسانهایی بجرم كشيدن كاريكاتور، فتوای قتلشان توسط نظام جمهورى اسلامى صادر شده است. از نظر جهانيان هيچ چيزى واضحتر و عيانتر از اعدام و كشتن انسانها در ايران تحت حاكميت رژيم سياه جمهورى اسلامى در ۳۰سال گذشته و اكنون تحت حاكميت دولت و نظامى كه احمدى نژاد بعنوان رئيس دولت در آن قرار دارد٬ نيست. جاى احمدى نژاد در دادگاه لاهه است. او و ده ها و صدها نفر از سران جنايتكار جمهورى اسلامى بايد بجرم جنايت عليه بشريت٬ بجرم ضرب و شتم٬ سركوب٬ دستگيرى و کشتن مردم ايران كه براى رهايى از دست جمهورى اسلامى در خيابانها به پا خواسته٬ بجرم شکنجه٬ تجاوزجنسى و قتل زندانيان سياسى٬ بجرم ضديت با زنان و دشمنى با جوانان٬ سركوب و زندانى كردن كارگران و رهبران كارگرى٬ سنگسار و حلق آويز كردن زنان و كودكان و اعدامهاى متناوب و روزانه (در ايران تحت حاكميت اين جنايتكاران بطور متوسط هر روز يك نفر اعدام ميشود) در دادگاه هاى بين المللى محاكمه شوند. حضور احمدى نژاد در كپنهاک ننگ بشريت است. بايد عليه سفر اين جنايتكار جنگى صفى عظيم و قدرتمند از اعتراض در تمام دنيا سازماندهى شود. بايد از هم اكنون اعتراضات خود را شروع كنيم٬ به دولت دانمارك فشار بياوريم كه مانع سفر و وارد شدن يك جنايتكار به اسم احمدى نژاد به كپنهاگ شود. اين حداقل وظيفه اى است که ما در قبال ندا٬ سهراب٬ ترانه٬ اشکان٬ کيانوش و...ديگرمبارزان داريم.ما٬ جمعى از چپ هاى شهر كلن٬ در اين رابطه در تاريخهاى مختلف و به مدت چند روز در مقابل کنسولگرى دانمارك در شهر کلن دست به تجمع اعتراضى خواهيم زد. افكار عمومى مردم شهر كلن را در محكوميت سفر احمدى نژاد به کپنهاگ بسيج خواهيم كرد. و از اين طريق اعتراض هزاران شهروند ايرانى ساكن كلن و شهرهاى اطراف كلن را بگوش مقامات دولت دانمارك خواهيم رساند.در اطلاعيه شماره ۲ محل٬ آدرس و ساعات تظاهراتها را به اطلاع خواهيم رساند.از هم اکنون ميتوانيم اعتراضات خود را بصورت تلفنى٬ فاکس و اى ميل همراه با تصاوير جنايات جمهورى اسلامى به آدرس زير ابراز داريم. شماره تلفن و فاکس هتل احمدى نژاد را در اسرع وقت به اطلاع خواهيم رساند.KÖLN Honorarkonsularische Vertretung Dänemark des Königreiches c/o DLA Piper LLP Hohenzollernring 72, 50672 Köln Telefon: 0221 277 277 877 Telefax: 0221 277 277 10 Mo: 09:00 – 12:00, Mi: 14:00 – 17:00Herr Dr. Andreas Meyer-Landrut, HonorarkonsulE mail: Susan.Krogshede@dlapiper.com جمعى از چپ هاى شهر کلنتلفن تماس ٠١٧٨٦٢٤٢٥٤٦ با درود فراوان به مردم آزاديخواه٬ دموکرات٬ چپ٬ برابرى طلب٬ مبارز و مترقىما٬ جمعى از چپ هاى شهر کلن به دولت دانمارک به جهت دعوت از احمدى نژاد ﴿يکى از جنايتکاران و ديکتاتورهاى بزرگ جمهورى اسلامى﴾ براى حضور در جلسه سران کشورهاى جهان درباره محيط زيست در شهر کپنهاک٬ شديدا اعتراض داريم و بدين وسيله از دولت دانمارک مى خواهيم اين دعوت را ملغى کند.متن اعتراضى به زبان آلمانى که در صفحه بعد در اختيارتان قرار گرفته است٬ جهت اعتراض شما به دعوت دولت دانمارک از طريق کنسول دانمارک در شهر کلن مى باشد. آنرا فاکس و يا اى ميل نماييد.پيروز باشيد Protestbrief an den dänischen Staatvertreten durch dasHonorarkonsulatdes Königreiches Dänemark, c/o DLA Piper LLP KölnHerrn Honorarkonsul Dr. Andreas Meyer-LandrutHohenzollernring 72, 50672 KölnMahmud Ahmadi Nejad ist zum KLIMAGIPFEL in Kopenhagen eingeladen , um als Vertreter Iranischer Völker an Sitzungen teilzunehmen.Wir verurteilen die Einladung von Ahmadi Nejad auf das schärfste, weil er nicht der Vertreter iranischer Völker ist, sondern einer der Hauptverantwortlichen für Folterung, Vergewaltigung, Steinigung und Hinrichtung von mehr als Tausenden unschuldigen Menschen.Ahmadinejad ist nicht unser Präsident. Er ist der Präsident einer islamischen Regierung, die die Bevormundung und Unterdrückung von Frauen legitimiert und in die Privatsphäre der Menschen eindringt. Ein Regime, dass die Arbeiterklasse, Frauen, Studenten, Jugendliche, Homosexuelle sowie nationale und religiöse Minderheiten unterdrückt und friedliche Proteste mit Erschießung, Verhaftung, Folter und Vergewaltigung beantwortet.Wie fordern deshalb den dänischen Staat auf, die Einladung eines Hitler gleichen Verbrechers wie (Ahmadinejad) rückgängig zu machen! Wir rufen alle freiheitsliebenden Menschen auf, unseren Protest gegen die Einladung des Minister- Präsidenten des islamischen Regimes des Irans an dem bevorstehenden KLIMAGIPFEL in Kopenhagen zu unterstützen, indem Sie diesen Protestbrief unterschreiben und per Fax unter der nachfolgenden Fax-Nr. an das dänische Konsulat senden: Fax-Nr.: 0221 277 277 10 Köln, den Unterschrift: .....................................................................
ايرانيان آزاديخواه و مبارز شهر کلن و حومه! مردم مبارز ايران در ١٣ آبان بار ديگر در خيابانها با صداى رساﺀ تنفر خود را از رژيم جمهورى اسلامى اعلام خواهند کرد. آنان به رژيمى نه ميگويند که ٣٠ سال بجز سرکوب٬ شکنجه٬ تجاوز به زندانيان سياسى٬ خفقان٬ استبداد٬ اعدام٬ قتلهاى زنجيره اى٬ ضديت با زنان٬ دشمنى با جوانان٬ سانسور٬ بازداشت خبرنگاران٬ توقيف جرايد٬ ممنوع کردن احزاب سياسى٬ و سرکوب مليتها و اقليتهاى مﺬهبى و سرکوب مبارزات کارگرى و ... دستاوردى ندارد. به جاى پرداخت يارانه و دستمزد کارگران و زحمتکشان٬ ثروت مردم را صرف تروريسم بين المللى اسلامى و ازدياد انباشت سرمايه سپاه پاسداران ميکند. در ١٣ آبان مردم آزاديخواه ايران با اتحاد در خيابانها خواهند ماند و قرار است اتومبيل داران با ايجاد ترافيک و تصادف مصنوعى خيابانهاى اطراف تحصن را مسدود کنند. اين فرصتى است که عاشقان آزادى در انتظار آنند: اعتصاب همگاني روز و شب در خيابان ماندن و فلج کردن جمهورى اسلامى. ايرانيان آزاديخواه شهر کلن و حومه با هم در روز ١٣ آبان در شهر کلن ميدان رودلف پلاتز از اين مبارزه هدفمند مردم مترقى ايران حمايت و پشتيبانى کنيم سرنگون باد جمهورى اسلامى زنده باد آزادى زنده باد انقلاب زنده باد سوسياليسم um 16 UhrKöln, Rodolfplatz جمعى از چپ هاى شهر کلن تلفن تماس: ٠١٧٨٦٢٤٢٥٤٦
فراخوان به تجمع درحمايت از مردم آزاديخواه ايران 13 آبان خيابانهاى ايران به تصرف در ميايند. دانش آموزان٬ دانشجويان و مردم مبارز ايران تصميم دارند روز ١٣ آبان بار ديگر در خيابانهاى ايران در ادامه مبارزات سرنگونى طلبانه خود به تظاهرات بپردازند. اين بار مردم آزاديخواه دوباره به خيابانها خواهند آمد تا روز و شب را درخيابانها و ميادين شهرها از جمله شهر تهران بمانند. قرار است هر روز تعداد بيشترى از مردم مبارز به آنها به پيوندند تا تمام شهر يک پارچه نه به جمهورى اسلامى گردد. ايرانيان آزاديخواه و مترقى شهر کلن اين وظيفه ماست که: 1-هماهنگ و همراه با مردم ايران به تجمع پرداخته و همبستگى خودمان را با اين مبارزات اعلام كنيم. اطلاع رسانى كنيم و از طريق اينترنت٬ تلفن و رسانه هاى عمومى افكار عمومى خارج كشور را متوجه مبارزات حق طلبانه مردم ايران كنيم. 2- با شرکت در حرکت هاﺋﻰ اعتراضى در خارج كشور سرنگونى رژيم جمهورى اسلامى را تسريع و عوامل جمهورى اسلامى را افشاﺀ كنيم. 3- مخالفت، انزجار و نفرت خود را از اعدام دگرانديشان و نوع بشر به گوش جهانيان برسانيم و فرياد آزادى، برابرى و همبستگى برآوريم. قرار ما چهارشنبه ٤ نوامبر، ساعت ١٦ در محل Rodolfplatz سرنگون باد جمهورى اسلامى زنده باد آزادى زنده باد انقلاب زنده باد سوسياليسم جمعى از چپ هاى شهر کلن تلفن تماس: ٠١٧٨٦٢٤٢٥٤٦
آزادى بيان٬آزادى احزاب و مشکل پرچم آزادى چيست? آيا اعتقاد به آزادى بيان٬ آزادى احزاب و ... به معنى آن نيز است که انسانها و احزاب در داشتن و يا نداشتن پرچم آزاد هستند? شرکت و بحث در اين جلسه براى عموم آزاد ميباشد. وقت جلسه بين افراد داوطلب در بحث بطور مساوى تقسيم ميگردد. زنده باد آزادى زنده باد انقلاب سرنگون باد جمهورى اسلامى جمعى از چپ هاى شهر کلن زمان: يکشنبه ٤.١٠.٢٠٠٩ مکان: ساعت Barbarossaplatz 10 تلفن تماس: ٠١٧٨٦٢٤٢٥٤٦
مردم آزاديخواه! محمود احمدى نژاد رﺋيس جمهور اسلامى ايران٬ روز چهارشنبه براى شرکت در اجلاس سازمان ملل به نيويورک سفر ميکند. اين رژیم ضدبشر کاری جز سنگسار٬ تجاوز، اعدام و برپایی زندانهاى قرون وسطایى برای مردم ایران نکرده است. مسئولان این رژیم آمران و عاملان قتل نداها، سهراب ها و هزاران انسان دیگر میباشند. محمود احمدى نژاد نه تنها نماينده مردم ايران نيست٬ بلکه از سران قاتلين مردم ايران نيز است. ما از همه ايرانيان آزاديخواه دعوت ميکنيم با اعتراض به سفر احمدی نژاد، به تمام دنیا از جمله سازمان ملل نشان دهند که او نماینده مردم ایران نیست. روز جمعه ساعت ١٧ همراه ما در محل Domplatte ﺳﺎﻋﭟ17 در ميتينگ اعتراض به حضور احمدى نژاد در سازمان ملل شرکت نماﺋيد .ﺯﻣﺎﻥ: ﺟﻤﻌﮦ 25.09.2009
ما جمعی از چپ های شهر کلن جهت هماهنگ کردن مبارزات عملى، سياسى و نظرى خود در سطح شهرکلن و به پشتيبانى از مبارزات آزاديخواهانه مردم ايران، جلسه بحث و گفتگوئی پیرامون آنچه که چپ می تواند حول آن هماهنگ شود، برگزار می کنیم واز شما دعوت مينمائیم در این گردهمائی شرکت کنید.