دوست عزیز نظام در نوشتهاش به تاریخ 10.7.2011 برداشت خودش را از آخرین گفتگوی برگزار شده در چپ کلن بیان کرده است که به نظر من کار ارزندهای است. اگر سایر دوستان نیز برداشت خود را برای جمع بیان کنند، تصویر نهایی که حاصل میشود میتواند کاملتر باشد. من بصورت کوتاه و فشرده نظر خود را مینویسم.
ما در چند مورد به شباهتها و همگونیهای نظری سیاسی دست پیدا کردهایم. مثل باور به دمکراسی مستقیم در روابط درونی خود و هم به عنوان بدیلی برای جامعه. کهنه شدن مدل کار احزاب موجود.
اینها چیزهای زیادی نیست، اگر چه همین قدر هم در بین بسیاری از فعالان ضد سرمایه اجرا نمیشود.
حاصل شدن این حداقل به نظر من باعث خوشحالی است و نه تأسف. در زمانهای که مبارزان ضد سرمایه بیش از هر زمان دیگر از اغتشاش سیاسی و فکری رنج میبرند و یکی از موانع کار جمعیِ موثر، نبود حداقلی از فهم مشترک از مسائل است، وجود جوانههایی از فهم مشترک را باید به فال نیک گرفت.
مسائل مورد اختلاف و مبهم به اندازه کافی وجود دارد که میتواند باعث اندیشیدن بشود. البته به نظر من برای اندیشیدن احتیاج به عوامل دیگری است و نه فقط اختلاف نظری. مسئله اما چگونگی رفتار با اختلاف است که به نظر من رعایت دمکراسی مستقیم بهترین بازده را خواهد داشت.
داریوش 14.7.2011
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر