۱۳۹۱ تیر ۳۰, جمعه

بدست وپا افتادن احزاب چپ درون جنبش کمونیستی در مقابل موج اعتراض پایه ها وبر آمدجنبش مبارزاتی پرولتاریا وتودها

بدست وپا افتادن احزاب چپ درون جنبش کمونیستی در مقابل موج اعتراض پایه ها وبر آمدجنبش مبارزاتی پرولتاریا وتودها


آیا تصادفی است که احزاب و سازمانهای چپ بوروکرات به دست و پا افتا ده و سعی در جلو گیری ازبه خطرافتادن قدرت خود می کنند. کما کان پایه های کمونیستی و سوسیالیستی این احزاب وسازمانها هستند که در نفی تشکیلات هرمی خود باید بکوشند وارتباطات خود را نه ازطریق سران سازمانها بلکه از پائین و به صورت افقی ودر قاعده انجام دهند ویکبار وبرای همیشه این سرانی که بقیمت فعالیت وارکان سازمانهاخودراحرفه ای لقب نهاده اند به یک نگرش وفکر اساسی وادارد.

ما باید واقعا از این رفقا سئوال کنیم که این بار برای چه دور هم جمع می شدندوچه حاصل شد؟. قبلا هر حزبی می خواست به تنهایی قدرت سیاسی را تسخیر کند ولیدر همان حزب هم رهبر جامعه شود و... این بار حتما همه باهم قدرت را بین خود تقسیم می کنند و حتما یا شورای لیدرها را تشکیل می دهند ویا درگیری فکری بعدی بر سر لیدر خواهد بود ، این وسط تکلیف حاکمیت اجتماعی شوراهای طبقه کارگر چه میشود ؟، نکندکه آنهاخودرا طبقه کارگر محسوب می کنند؟ ،پس شوراهای کارگری چکاره اند ؟تکلیف مالکیت اجتماعی چه می شود؟ثروت جامعه در دست احزاب خواهد ماند، یعنی مثل بلوک شرق سرمایه داری دولتی یعنی حاکمیت حزب ونه حاکمیت اجتماعی پرولتاریا برقرارشود.

این رفقا چرا علت از هم پاشیده شدن وانشعاباتشان را حواله به مقولات عمومی مثل( بحران اقتصادی،بحران جنبش کمونیستی ،بحران سیاسی وغیرو) میکنندو مشکلی مثل(بحرانهای ساختاری هرمی ، بحرانهای بافتی وعدم ارطبا با طبقه کارگررا ) که مستقیما به خود این رفقاو افکار بوروکراتیک آنها بر می گردد جستجو نمی کنند؟.

ما می دانیم ،که علت از هم پاشیدگی احزاب وهمچنین جنگ های سران این سازمانها واحزاب بخاطر قدرت در قرن بیست ویکم بی مورد نیست.یکی از عللی که به امراز هم پاشیدگی سازمانها واحزاب چپ ودر کل سازمانهای کلاسیک مثل اتحادیه های کارگری ،سازمانهای کمونیستی ودر کل سازمانهای کلاسیک هرمی کمک کرده ومی کند(.این است که انسانهای فعال و اکتیو این جریانات، بوسیله رسانه های الکترونیکی وارتباط مدرن توانسته اند سطح دانش خودرا ارتقاء ومقوله ای بنام کیش شخسیت رهبران را به زیر سوال ببرند)امروزه در بسیاری از موارد مشاهده می شودکه سطح بالای دانش پایه ها آنچنان بالا بوده که سازمانها را به تکه های مختلف تقسیم نموده است. با موجودیت گلوبالیزاسیون و پیشرفتهای جهان مدرن دیگر نقش انقلابی حرفه ای در سازمانهای هرمی و کلاسیک در جهت صفر گرایش کرده و می کند.وچون انقلابی حرفه ای و سازمانهای هرمی اجزائ جدا ناشدنی از هم دیگر هستند نتیجه این می شود که با از بین رفتن سازمان هرمی از انقلابیون حرفه ای هم دیگراثری نخواهد مان

در تاریخ 22-24 ژوئن نشست تدارکاتی احزاب وسازمانها ونهادهای چپ و کمونیست در کلن آلمان

برگزار شد. این نشست امیدی برای رهبران این جریانات می باشد که خطر عزل وبر کنار یشان را برای مدتی به تأخیر اندا ویا شاید شانسی برای ادامه کارشان یعنی بوروکراسی سازمانی یا حزبی باشد .در اینجا خوب می دانیم که بوروکراسی سراغ راه حل نمی گردد، بلکه بدنبا راه نجات خود می باشد.اگر حقیقتش راو گفته باشم از اول خود من این تردید داشتم،که ازاین گونه جمع شدنهای مکانیکی بارآورفکری وعملی نتیجه نخواهد داد ،اما با این وجود یک امیدی به این رفقا داشتم ،ولی بعد از اتمام دوروز جدل پشت در های بسته این جمع ها،موضوع قابل بیانی برای جنبش مبارزاتی عرضه نکردند.مثل سنت کذشته بدون اینکه کسی به موضوعی ومسئله ای فکر کرده باشد همه بدور هم گرد آمدند و بدون بار آوری مارکسیستی پرولتری جلسات به پایان رسید.اما سوأل این است که این رفقا بر اساس چه موضوعات نا روشنی جمع شده بودن ،چه موضوعی را می خواستند حل کنند؟ روی چه آلتر ناتیوی می خواستند کار کنند؟ .اینها موضوعات وسئوالاتی است که بوسیله شما رفقابوجود آمده!!!!!! بر این اساس وبا توضیح فوق من به کار گران کمونیست و رفقای روشنفکرکمونیست حرکت زیررا پیشنهاد می کنم:

به نظرمن هر گونه حمایت و دفاع از این گونه جمع شدنها ی احزاب وسازمانهای این چنینی و امضا کنند گان این مجمع به توهم پایه های معترض احزاب وسازمانهای شرکت کننده می افزاید .در نتیجه راه درست این استکه با تبلیغ دمکراسی سوسیالیستی_مستقیم،علیه انگیزه سازمانها وتشکیلات هرمی بوروکراتیک که فاقدهرگونه پایۀ کارگری هستندبرخاسته وعلیه این اتحاد کاذب وبی محتوی وفریبدهندۀ تودها تبلیغ کرد.

سیر مبارزاتی وتغییروتحولات جنبش انقلابی ضد سرمایه داری در جهان باعث شده که رهبران بوروکرات وادار به عکس العمل در مقابل تغییروتحولات جامعه ومنطقه بیافتند در نتیجه نا توانی فکری وضعف آنها درارائۀ آلترناتیووراه حل های بنیادی ثابت شده.این چپ دوباره ناتوانی وبی افقی خودرانشان داد.بنظر من این 25 حزب و نهاد حرفی روشن وگویا برای ارائه کردن ندارند.با نگاهی به نوشته های این مجمع درمی یابیم که این سازمانها واحزاب بطور مکانیکی واز روی ناچاری خودرا مجبوربه بود در کنارهم می کنند.

علی برومند( علی آهه)

8.07.2012

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر